چکیده:
هدف از پژوهش حاضر تعیین الگوی هیجان مدار رفتار کارارادی (اسپکتوفاکس، 2002) بود و فرض شد که عدالت سازمانی به عنوان یک متغیر مهم محیطی از طریق عواطف مثبت و منفی مرتبط با شغل بر رفتارهای ضد تولید و خشنودی شغلی کارکنان تاثیر می گذارند. شرکت کنندگان شامل 546 نفر از کارکنان یک شرکت بودند که به روش تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. ابزارهای استفاده شده در این پژوهش عبارت بودند از مقیاس عدالت سازمانی، مقیاس بهزیستی عاطفی مرتبط با شغل، مقیاس شغل به طور کلی و مقیاس کجروی در محیط کار ارزیابی الگوی پیشنهادی از طریق الگویابی معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزارهای SPSS ویراست 18 و AMOS ویراست 18 انجام گرفت. روابط واسطه ای در الگوی پیشنهادی با استفاده از روش بوت استراپ آزموده شدند. نتایج حاصل از پژوهش نشان دادند، عدالت سازمانی هم به طور مستقیم و هم به طور غیر مستقیم از طریق عاطفه منفی بر خشنودی شغلی و رفتارهای نابارور اثر می گذارد. علاوه بر این، عدالت سازمانی هم به طور مستقیم و هم غیر مستقیم از طریق عاطفه مثبت بر خشنودی شغلی اثر گذاشت. اثر غیر مستقیم عدالت سازمانی بر رفتار نابارور از طریق عاطفه مثبت تایید نشد.
The aim of this study was to examine adaptability of with the model of emotion–centered voluntary work behavior (Spector & Fax، 2002) model and assumes that organizational justice as an important environmental variable through positive and negative affect would affect on counterproductive behaviors and job satisfaction. Participants were 546 employees of an industrial company in Ahvaz who were selected by stratified sampling method. Instruments used in this research were Organizational Justice Scale، Job-Related Affective Well-Being Scale، Job In- General Scale and the Workplace Deviance Scale. Fitness of the proposed model was examined through structural equation modeling (SEM)، using SPSS-18 and AMOS-18 software packages. Indirect effects were tested using the bootstrap procedure. Results of the study indicated that organizational justice both directly and indirectly through negative affect influences on job satisfaction and counterproductive work behavior. In addition، organizational justice both directly and indirectly through positive affect influences on job satisfaction. Indirect effect of organizational justice on counterproductive behavior through positive affect was not confirmed.
خلاصه ماشینی:
نقش ميانجي عواطف شغلي در رابطۀ عدالت سازماني با پيامدهاي سازماني o The Mediating Roe of in the Investigation Organizationa Justiceo دکتر سيد اسماعيل هاشمي * مصطفي بهارلو* محمد منتخب يگانه * چکيده هدف از پژوهش حاضر تعيين الگوي هيجان مدار رفتار کارارادي (اسپکتوفاکس ، ٢٠٠٢) بود و فرض شد که عدالت سازماني به عنوان يک متغير مهم محيطي از طريق عواطف مثبت و منفي مرتبط با شغل بر رفتارهاي ضد توليد و خشنودي شغلي کارکنان تاثير مي گذارند.
ابزارهاي استفاده شده در اين پژوهش عبارت بودند از مقياس عدالت سازماني ، مقياس بهزيستي عاطفي مرتبط با شغل ، مقياس شغل به طور کلي و مقياس کجروي در محيط کار ارزيابي الگوي پيشنهادي از طريق الگويابي معادلات ساختاري و با استفاده از نرم افزارهاي SPSS ويراست ١٨ و AMOS ويراست ١٨ انجام گرفت .
بر اين اساس ، پژوهش حاضر بر آن است تا با آزمودن الگوي مفهومي هيجان مدار رفتار ارادي کار اسپکتور و فاکس (٢٠٠٢)، رابطۀ مستقيم و غيرمستقيم عدالت سازماني را با رفتارهاي ضد توليد کارکنان در محيط کار و خشنودي شغلي با نقش واسطه اي عواطف مثبت و منفي مورد بررسي قرار دهد.
Counterproductive work behavior )CWB) in response to job stressors and organizationa justice: Some mediator and moderator tested for autonomy and emotions.
Organizationa justice and workpace mediation: A six-factor mode.
Journa of Organizationa Behavior, 29 )2), 239-261.
Journa of Organizationa Behavior, 29 )2), 239-261.