چکیده:
طریقت «نعمت اللهیه» در سده هشتم هجری، توسط شاه نعمت الله ولی پایه گذاری شد و همزمان با قطبیت شاه خلیل الله، یگانه فرزند و جانشین وی، به دکن هندوستان منتقل گردید. پس از شاه خلیل الله، تعداد یازده قطب در دکن هندوستان بر مسند قطبیت این طریقت تکیه زدند. شاه علی رضا دکنی، قطب دوازدهم این طریقت، به منظور گسترش دامنه ارشاد خویش و ترویج طریقت «نعمت اللهیه»، دو تن از مشایخ خویش به نام های میرطاهر و معصوم علیشاه دکنی را به ایران فرستاد. معصوم علیشاه دکنی در زمان حیات رضا علیشاه به قتل رسید و نورعلیشاه را به جانشینی خویش انتخاب کرد. نورعلیشاه نیز در زمان حیات قطب وقت، یعنی رضاعلی شاه از دنیا رفت و امور طریقت «نعمت اللهیه» ایران را به حسین علیشاه واگذار کرد. بر اساس قوانین طریقت نعمت اللهیه، تعیین جانشین و نیز تعیین قطب پسین، توسط قطب پیشین صورت می پذیرد. بررسی های تاریخی نشانگر این است که مستند کتبی یا شفاهی بر قطبیت حسین علیشاه و نیز شیخ المشایخی نورعلیشاه وجود ندارد. بنابراین، برخلاف دیدگاه سردمداران این طریقت، به نظر می رسد پس از درگذشت معصوم علیشاه دکنی، پیوند مشایخ طریقت «نعمت اللهیه» ایران با اقطاب این طریقت در دکن هندوستان گسسته شده است. این مقاله به روش تاریخی ـ تحلیلی شواهد و قرائن این انقطاع را بررسی کرده است.
In the eighth century A.H.، “Ne’matollahiye”mystical path was founded by Shah Nemat Allah Vali، and transferred to Deccan in India. This was contemporaneous with the polehood of Shah Khalil Allah، the only son and successor of Shah Nemat Allah Vali. After Shah Khlil Allah، eleven poles sat in the throne of the polehood of this path in Deccan، India. In order to expand the area of his spiritual guidance and promote the path of “Nematollahiye”، Shah Ali Reza Dakani، the twelfth pole of this path، sent two sheikhs، Mir Tahir and Masum Ali Shah Dakani، to Iran. Masum Ali Shah Dakani was murdered in the time of Reza Ali Shah. Nour Ali Shah was chosen as his successor. Nour Ali Shah also died in the time of the of that time pole، Reza Ali Shah and then Hussein Ali Shah became the leader of the path of “Nematollahiye” in Iran. According to the path of “Nematollahiye”’s rules، the pervious pole appoints the successor and elects the posterior pole. Historical studies show that there is no written or oral evidence about the polehood of Hussein Ali Shah and Sheikh Al-mashaykhi Nour Ali Shah. Thus، contrary to the view of the leaders of this path، it seems that after the death of Masum Ali Shah Dakani، the ties between the sheikhs of the path of “Nematollahiye” in Iran and the poles of this path in Deccan were cut. Using a historical-analytical method، this paper examines the factor behind this break up.
خلاصه ماشینی:
آنچه نگارنده را به نگارش این مقاله ترغیب كرده مسئلة چگونگی پیوند طریقت «نعمتاللهیه» موجود در ایران، با طریقت اصلی آن در دكن هندوستان است؛ چراكه بر اساس قوانین طریقت «نعمتاللهیه»، نشستن بر مسند قطبیت یا شیخالمشایخی، منوط به تصریح قطب پیشین و اجازهنامۀ كتبی یا دستكم شفاهی اوست و حال آنكه این اجازهنامه در خصوص شیخالمشایخی نورعلیشاه و قطبیت حسین علیشاه وجود ندارد و به ظاهر، با درگذشت معصوم علیشاه دكنی پیوند طریقت «نعمتاللهیه» ایران با طریقت مركزی «نعمتاللهیه» در هند گسسته شده است.
بدینسان، سلسلۀ «نعمتاللهیه» به دكن هندوستان منتقل گردید و قریب دو سده مقام قطبیت بین دوازده قطب، كه برخی از آنان از اعقاب شاه نعمت الله ولی بودند، دست به دست شد، تا اینكه نوبت به سلطنت معنوی قطب دوازدهم، یعنی شاه علیرضا دكنی، رسید.
به نظر نگارنده ـ كه با قراین و شواهد تاریخی نیز تأیید میشود - به ظاهر، با مرگ معصوم علیشاه دكنی، پیوند بین طریقت «نعمتاللهیه» ایران و طریقت اصلی آن در هندوستان گسسته شده است.
نور علیشاه، كه شیخالمشایخ بوده (نه قطب)، در زمان حیات قطب طریقت «نعمتاللهیه»، یعنی رضا علیشاه دكنی، با چه مجوزی حسین علیشاه اصفهانی را به مقام قطبیت منسوب كرده است؟ با وجود اینكه در بین اسناد طریقت «نعمتاللهیه» فقط صورت اجازۀ نورعلیشاه برای او موجود است، نه اجازه نامۀ رضا علیشاه؟ (صدوقی سها، 1370، ص38ـ39).