چکیده:
ویژهزبان اصطلاحی است که از آن برای شناخت زبان سبکهای متون مختلف استفاده میشود و به نحوی در تمایزدهی سبکی اهمیت بهسزایی دارد. در شناخت ویژهزبان عناصر سه گانه واژه، ساختار نحوی و بافت کلام نقش دارند و از میان انواع ویژهزبان، ایدئولوژی غالبا با ویژهزبان قدرت ارتباط تنگاتنگ دارد و رمزگان مشترکی را در نظام نشانهشناسی پدیدار میسازد. سلجوقیان دین اسلام را برای تحکیم پایههای قدرت خود پذیرفتند و برای تقویت آن به خلفای بغداد پناه میبردند. نظامالملک و غزالی شافعی مذهب، سیاستنامه و نصیحهالملوک را برای راهنمایی سلاطین سلجوقی در کشورداری نوشتند. ویژهزبان قدرت در این دو کتاب به کنشهای کلامی و غیرکلامی تقسیم میگردد و مبانی ایدئولوژیک آن از نوع حاکمیت مذهب شافعی است لیکن تفاوت در این است که نظامالملک معتقد به حذف و حتی قتل غیر شافعیان، و غزالی معتقد به رعایت عدالت است. از این رهگذر کاربرد وجوه افعال التزامی و امری در مفهوم قطعیت، یکی از برجستهترین نشانههای مبانی ایدئولوژیک زبان سیاسی در هر دو کتاب است.
The particular language is a term used for identifying the language of different texts’ style and is of special significance in stylistic distinctions. In identifying particular language، the three elements of word، syntactic structure and the context of discourse play a role and، amongst various kinds of particular language، ideology has mostly a close relationship with the particular language of power and employs the same code in the semiotic system. For strengthening the pillars of their power، the Seljuks converted to Islam and had recourse to the caliphates of Baghdad for fortifying it. Nizam al-Molk and Ghazali who were Shafei wrote Siasat Nameh and Nasihat al-Molook for guiding and helping the Seljuk kings in their governance. The particular language of power in these two books is divided into linguistic and non-linguistic acts، and its ideological foundations are in accordance with Shafei religion but the difference lies in that Nizam al-Molk believed in eliminating and even killing the non-Shafeis whereas Ghazali believed in keeping the justice. Accordingly، the use of subjunctive and imperative verbs in the sense of absoluteness is one of the most prominent signs of ideological foundations of political language in both books.
خلاصه ماشینی:
از اینرو سؤال این است که عوامل شباهت و عناصر اشتراک زبان و محتوای متون سیاسی که فاصله زمانی را درمینوردند و آنها را به یکدیگر پیوند میدهند چیست؟ میتوان فرضیههای مختلفی را مطرح کرد، مثلا شاید ایدئولوژی ویژه، یعنی اندیشهل دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه مازندران، مازندران، ایران fanoos465@yahoo.
چهارچوب مفهومی پژوهش این مقاله با تکیه بر نظریه کاربردشناسی زبان که به مطالعه مفهوم گفتار گوینده و شنونده در بافت کلام میپردازد، موضوعاتی چون لحن، نوبتگیری، مکث و سکوت، ضمایر و صورتهای خطاب، وجه افعال و نیز پارهای از مؤلفههای ارتباط غیرکلامی را بررسی خواهد کرد.
2) ضمیر تو: این ضمیر با توجه به بافت کلام برای مقاصدی چون احساس صمیمیت و همپایگی، تحقیر مخاطب، تفخیم و شگفتی، در هر دو کتاب به کار رفته است: 2-1) صمیمیت و همپایگی: امرای خراسان از روی صمیمیت به خلیفه، «تو» خطاب میکنند: «امرای خراسان به یکباره سوی خلیفه آمدند و گفتند ما با توییم و تا جان داریم از بهر تو شمشیر میزنیم» (نظام الملک، 1386: 18).
» استفاده میکنند و چون مجال انتقاد مستقیم و صریح از زراندوزی و دلبستگی شاهان و دولتمردان وجود نداشته، میتوان آنها را دارای معانی کنایی و تعریضی نسبت به صاحبان قدرت و منصب دانست؛ مثل «هر که را نعمت بسیار و باغ و بوستان و کنیزکان و غلامان و زر و سیم بیشتر، رنج و فراق وی به جان دادن بیشتر بود از آن کسی که اندکی دارد» (غزالی،1389: 35) یا «هر که این پندها را به کار بندد، در احوال مملکت او را به هیچ مشیری حاجت نباشد» (نظام الملک،1386: 189).