چکیده:
اگرچه تاریخ ترجمه قرآنکریم عمری هزار و دویست ساله دارد، ولی نهضت ترجمهای که ظرف سیسال اخیر در کشور به راه افتاده، نیز در جای خود بسیار امیدوارکننده است. از اولین ترجمه فارسی قرآن در دهه شصت شمسی بهوسیله عبدالمحمد آیتی، تا امروز که سه دهه از انتشار آن میگذرد، دهها ترجمه دیگر هم به میراث فرهنگی و معنوی کشور افزوده شد که قطعا در فرایند ترجمه قرآن تا رسیدن به یک ترجمه مطلوب و آرمانی تاثیر گذارند. یکی از این ترجمهها به دست غلامعلی حداد انجام شد که نه ترجمه ای آزاد است و نه تحتالفظی، بلکه ترجمهای مفهومگرایانه است که مترجم سعی کرده مفهوم آیات را در قالب الفاظ و عبارات فارسی به خواننده منتقل سازد و اگرچه تلاش نموده جانب امانتداری را هم مراعات کند، ولی ناخواسته، القای معانی، اولویت اول ترجمه شد و در موارد متعددی امانت، تحتالشعاع شیوایی قرار گرفت که شاید بارزترین نمود آن را بتوان در تغییر زمان و ساختمان افعال مشاهده کرد که به وفور انجام شدهاست.و به همین دلیل، علیرغم دارا بودن محاسن زیاد، از جهات متعددی نیازمند بازنگری و اصلاح است که در مقاله حاضر، تنها بخشی از آن آمدهاست.
خلاصه ماشینی:
اگر در دورههای پیشین، تنها به خود ترجمه توجه میشد و بهدلیل نبود دستگاه چاپ و تکثیر، بیشتر این ترجمهها به صورت نسخههای خطی در کنج خانهها یا زوایای کتابخانهها جایداشت و بهراحتی همانند امروز در دسترس همگان قرار نمیگرفت، کمتر در معرض نقد و بررسی قرارداشت؛ در عصر حاضر علاوه بر رشد کمی ترجمهها، نقد ترجمه نیز گسترش یافت و آنچنان جایگاهی پیدا کرد که موجب ارتقای کیفی ترجمهها شد؛ زیرا هر ترجمهای که منتشر میشود، علیرغم اینکه سالها، وقت صرف آن گردیده و چندین ویراستار آن را ویرایش کردهاند، باز پس از انتشار، دهها مقاله در نقد و بررسی آن نوشته میشود.
همچنین ترکیب اضافی قرضالحسنه در فارسی، دقیقا معادل ترکیب وصفی (قرضا حسنا) در شش آیۀ قرآن است که بیشتر مترجمان، همان را آوردهاند و مترجم نیز در مواردی چنین کرده؛ مانند آیه 245 بقره، ولی در آیات 18 و 11 حدید و 17 تغابن و 20 مزمل آن را به (قرض نکو) ترجمه کرده که نه تنها جامعیت و شمول قرضالحسنه را ندارد، بلکه به آسانی هم قابل فهم نبوده با اندکی تأمل بر معنای مقصود دلالت میکند.
به چند مورد به اختصار اشاره میشود: الف- چنانچه مشاهده شد، مثالی که ذکر نموده (ظلمات) است که معتقدند حتما باید جمع ترجمه شود، ولی حتی همین مورد هم در همه کاربردهای قرآنی آن یکسان ترجمه نشد و مثلا آیه 20 سوره فاطر( و لا الظمات و النور) چنین برگردان شد (تاریکی نیز با روشنایی برابر نیست)، یعنی بدون توجه به جمع بودن ظلمات، آن را به مفرد ترجمه نمود.