چکیده:
دیدگاه ابن سینا در اخلاق برگرفته از مبانی فلسفی وی است و، بنابراین، تعریف و موضوع و مسائل و روش و غایتی که برای اخلاق ارائه می دهد برگرفته از آن مبانی فلسفی است. در این مقاله، تلاش ما برای تبیین غایات و اهداف اخلاق از دیدگاه ابن سینا است و آن را با توجه به آثار ابن سینا مورد توجه و بررسی قرار داده ایم. غایت اخلاق در نظر ابن سینا کمال عقل عملی است که به معنای حصول ملکه اعتدال است. حصول ملکه اعتدال کمال متوسط و مقدمه برای رسیدن به کمال عقل نظری است و کمال عقل نظری از دید ابن سینا دارای مراتبی است که عالی ترین آن اتصال با عقل فعال است. کمال نفس در جنبه عملی و نظری انسان را به سعادت و خیر می رساند. انسان ها به اعتبار تحصیل مراتب کمال در جنبه عقل عملی و عقل نظری دارای مراتب مختلف سعادت می گردند. بر دیدگاه ابن سینا اشکالات جدی ای وارد است که در پایان مقاله مورد توجه قرار می گیرد.
Ibn Sinas’s view of ethics are based on his philosophical principles and thus the definition، subject-matter، themes، purpose and method of ethics presented by him are all grounded on his philosophical system. The present article is an attempt to shed light on the ends and purposes of ethics in view of Avicenna’s works. To Ibn Sina the purpose of ethics is the perfection of practical reason which is realization of acquisition of moderation. Realization of this quality is a middle perfection as a preamble to the perfection of theoretical reason which is in his view of degrees the highest of which the conjunction with Active Intellect. The perfection of soul in both intellectual and practical dimensions takes human being to felicity and goodness. Men are of different degrees of felicity in proportion to their levels of perfection in the domains of practice and intellection. The article is to give a critical analysis of Ibn Sina’s view at the end of the article.
خلاصه ماشینی:
"در نتیجه، سعادت انسان دایر مدار رسیدن به کمال عقل نظری نخواهد بود»، به این دلیل که حکمت در اخلاق ملکۀ عقل عملی است و از فضایل عملیه بهشمارمیرود، در حالی که حکمت عملی جزئی از فلسفه بهشمارمیرود در مقابل حکمت نظری، و به معنای علم به فضایل عملیه است و تو خود میدانی که علم خلق و ملکه بهشمارنمیرود و در آن توسط جاری نیست و قاعدۀ حد وسط جاری نمیشود.
(ابنسینا، 2007: 125-126) اما در اخلاق دینی، راه کمال و سعادت و نجات منحصرا از راه شریعت میگذرد و مکارم اخلاق نیز جزئی از دین است و حتی آن دسته از فضایل که با حکم قطعی عقل به دست آمده و مورد تأیید عقل است – مطابق قاعدۀ «کل ما حکم به العقل حکم به الشرع» و پذیرش حسن و قبح ذاتی و عقلی اعمال - جزئی از دین شمرده میشوند، مشروط بر آنکه عمل مطابق آنها منبعث از نیت و انگیزۀ الهی باشد «انما الاعمال بالنیات» (مجلسی، 1404، ج 67: 210) بنابراین، استکمال اخلاقی نیز کاملا وابسته به پیروی از شریعت است و هرکسی که راه شریعت را طی نکند نجات نمییابد و هلاک میگردد.
(صدرالدین شیرازی، 1375: 153) این در حالی است که هر انسانی به میزان و اقتضای مرتبۀ انسانی خویش بهرهای از عقل خدادادی دارد، افزون بر این، دارای درکی از حسن و قبح اشیاء و افعال است و میتواند در حد منزلت و مرتبۀ خویش، فضایل را کسب کند و حسب آن، مراتبی از کمال و سعادت را به دست آورد."