چکیده:
در روند تحول در عرصۀ هنر و ادب یک جامعه عوامل گوناگونی دخیلاند. ساخت سیاسی و اجتماعی، و تحولاتی که در بستر آن رخ میدهند، از عواملیاند که همواره ادبیات هر جامعه را تحت تأثیر قرار میدهند. در ایران قرن نوزدهم ادبیات و بهویژه شعر با تأثیرپذیری از ساخت سیاسی- اجتماعی دچار تحولی کارکردی و بنیادین شد؛ شعر درباری جای خود را به شعری با کارکرد سیاسی و اعتراضی داد. در این زمینه هنرمند بهواسطۀ تغییر جایگاه مخاطب خویش از دربار به تودۀ مردم، برای بیان اهداف سیاسی خود به سمت رئالیسم حرکت میکند؛ در این پژوهش، قسمتی از ریشههای تحول شعر مدرن ایران تحت تأثیر ساخت سیاسی- اجتماعی و حرکت آن به سمت رئالیسم بررسی میشود.
Various criteria are involved impacting trend of art and literature in a society. Socio-political infrastructure and changes within it are of the parameters affecting literature in a society. in 19th century in Iran, literature and poetry in particular was reformed fundamentally under impact of socio political structure. Courtier poetry was replaced by practical protest one To achieve this Whilst audience shifted from court to public, artists moved towards realism to express their political objectives In this research we aim to analyze some root causes of this reformation at Persian poetry and its move towards realism.
خلاصه ماشینی:
در این زمینه هنرمند به واسطة تغییر جایگاه مخاطب خویش از دربار به تودة مردم، برای بیان اهداف سیاسی خود به سمت رئالیسم حرکت می کند؛ در این پژوهش ، قسمتی از ریشه های تحول شعر مدرن ایران تحت تأثیر ساخت سیاسی - اجتماعی و حرکت آن به سمت رئالیسم بررسی می شود.
در این بخش ساخت اجتماعی و سیاسی ایران در اواخر قرن نوزدهم بررسی می شود، و در ادامه به تأثیر آنها در اندیشة روشنفکری به خصوص اندیشه های میرزا فتحعلی آخوندزاده در زمینة نقد ادبی خواهیم پرداخت .
در جمع بندی کلی و با توجه به مطالب ذکرشده می توان ویژگی های ساختار و نظام سیاسی ایران را در آن دوران ذکر کرد: شخصی بودن حکومت ؛ حکومت در این دوران ملک حاکم به حساب می آمد و وی در ملک شخصی خویش از آزادی عمل کامل برخوردار بود (قاضی مرادی ، ١٣٨٠: ١١٢-١٢٤).
با مشخص شدن شمای کلی ساخت سیاسی و اجتماعی در ایران اواخر قرن نوزدهم ، حال به بررسی آرای روشنفکران مدرن ایران در آن دوران می پردازیم و نشان خواهیم داد که اندیشه های آنان به خصوص در حوزة نقد ادبی چه تأثیری بر شعر دوران بعد از خود گذاشت .
شایان یادآوری است که تمامی مخالفت های آخوندزاده با شعر فارسی اساسا دو منشأ اصلی دارد؛ نخست ، ادبیات بدان گونه که در عصر او رایج بود، چیزهای اندکی را از اوضاع و احوال اطراف خود منعکس می کرد؛ زیرا هم تصوری که از ادبیات وجود داشت و هم تلقی ای که از آفرینش ادبی مقبولیت یافته بود، عملا زیر بار سنگین منطق و قواعدی منسوخ قرار گرفته بود.