چکیده:
هدف از این مطالعه بررسی ریشه های عرفی گرایی در روش شناسی علم و کشف برخی موانع تحول در علوم انسانی است. مفروضات تحقیق شامل: یک. درهم آمیختگی علم و ارزش، دو. انتقال منطق و ارزش های علوم طبیعی به علوم انسانی، سه. تبادلات ارزشی میان جامعه و علم، چهار. ضرورت پیگیری تحولات ارزشی جامعه ایران در پروژه های علوم انسانی و پنج. نقش روش شناسی در بازتولید مبانی فلسفی علم است. روش این تحقیق توصیفی ـ تحلیلی است و نتایج تحقیق نشان می دهد: یک. میان عرفی گرایی با تقلیل گرایی همبستگی وجود دارد. دو. عرفی گرایی در علم و به کمک علم استمرار پیدا می کند. سه. برخی اصول روش شناسی با نظارت بر تحقیقات علمی در شکل گیری روابط علم و دین مداخله می کنند و چهار: مدل های تبیین علی و مرجعیت سیستم و مفهوم مکانیسم به تداوم عرفی گرایی در علم کمک می کند. رهیافت های تحقیق و روش ها یا تکنیک هایی که در علوم انسانی به کار گرفته می شود از عوامل توسعه عرفی گرایی هستند.
The main objective of this paper is to study the roots of secularism in methodology of science and also to discover some obstacles in the way of bringing about change in humanities. The postulates of this research are: 1. Inextricability of science and value; 2. Transfer of logic and values of natural sciences to humanities; 3. Valuational exchange between the society and science; 4. Necessity of following up the valuational developments of the Iranian society in humanities’ projects; and 5. Role of methodology in reproduction of philosophical principles of science. Descriptive-analytical method has been employed in this research. The findings indicate the followings: 1. There are correlations between secularism and reductionism. 2. Secularism perpetuates in science and with the assistance of science. 3. Some methodological principles، through supervision over scientific research intervene in formation of relations between science and religion. 4. Causal explanatory methods and referentiality of the system and concept of mechanism assist perpetuation of secularism in science. The research approaches and methods or techniques employed in humanities are among the factors behind promotion of secularism.
خلاصه ماشینی:
برخي اصول روش شناسي با نظارت بر تحقيقات علمي در شکل گيري روابط علم و دين مداخله مي کنند و چهار: مدل هاي تبيين علي و مرجعيت سيستم و مفهوم مکانيسم به تداوم عرفي گرايي در علم کمک مي کند.
يکي از باورهاي رايج اين اســت که علم و جهان بيني علمي کمک شــاياني به رواج عرفي گرايي کرده اســت (اســتارک و فينک ، ٢٠٠٠) علم اثباتي رياضي و تجربي باعث شــده است تا عنصر قدسي به تدريج از جهان رانده شود (آرون ، ١٣٧٠) از نظر وبر«نقطه عزيمت بشــر، جهان سراسر مقدس و سرشــار از موجودات قدسي بوده است و سرمنزل نهايي او جهاني اســت افسون زدايي شــده و به غايت عقلاني که فاقد هر نوع قدسيت و فرهمندي اســت » (شــجاعي زند، ١٣٨١: ٩٩) «درست يا غلط علم صورت نهايي تحقيق عيني و عقلي قلمداد مي شــود» (ليديمن ، ١٣٩١: ١٦) و در مقابل فلســفه ، عرفان ، هنر، سنت و دين قرار مي گيرد.
اين دو مسئله مهم عبارت اند از اينکه اولا محدوديت معرفتي انســان در درک امر واقع و چيره شــدن ســنت هاي اجتماعي بر آن به اين مي انجامد که انسان (به مثابه سوژه ) در کسب معرفت به خود (به مثابه ابژه ) شکســت بخورد و در نتيجه در برابر علوم انســاني يک ديوار بلند معرفتي توســط روش شناسي تقليل گراي علمي ساخته شود که کسب علم معتبر درباره انسان را تا حدودي تلقي به محال کرده و در عين حال مي تواند ضرورت کسب معرفت از منابع مافوق ذهني را گوشزد کند.