چکیده:
ابراهیم نصرالله شاعر و داستان نویس معاصر فلسطین را میتوان در پرداخت ادبیات مقاومت و ضد استعماری نویسنده ایی شاخص و صاحب سبک دانست . یکی از مهم ترین آثار وی در ادبیات داستانی رمان «شرفه الهذیان » است . اهمیت این رمان را میتوان در این امر خلاصه کرد که نویسنده توانسته است در قالب ادبیات پسامدرن و با بهره گیری از مهم ترین وقایع دنیای معاصر مانند: سقوط برج های تجارت جهانی، اشغال عراق ، شهادت محمد الدوره ، ریاست جمهوری جورج بوش و تلفیق تصاویر و عکس های کاملا واقعی از رخدادهای قرن ، گفتمان آمریکایی مدعی دموکراسی و حقوق بشر، نوید دهندة دهکدة جهانی و عصر نو را با نگاهی پسااستعماری و همسو با نظریه پردازان و منتقدان پسااستعمار مانند «ادوارد سعید» به چالش بکشد و پسامد آن را چیزی جز افزایش گسترة نفوذ آمریکا در قالب استعمار نو نداند. ابراهیم نصرالله تنها راه حل کاربردی برای برون رفت و رهایی از سیطرة امپریالیسم جهانی را افزایش آگاهی و هشیاری در بین اقشار مختلف و تقویت روحیه مقاومت و ایستادگی عنوان میکند؛ بنابراین در این مقاله سعی شده است گفتمان انتقادی و ضد استعماری ابراهیم نصرالله در رمان «شرفه الهذیان » مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد.
خلاصه ماشینی:
"ابراهیم نصرالله نیز توانسته است در رمان «شر فۀ الهذیان » با بهره گیری از تکنیک های داستان نویسی پسامدرن و با تبعیت از ادوارد سعید، نظریه پرداز پسااستعماری، با رویکردی کاملا انتقادی و ضد امپریالیستی شالوده گفتمان غربی – آمریکایی را در آغاز عصر جدید به چالش بکشاند؛ وی در این رمان سعی کرده است به کمک شگردهای داستان نویسی پسامدرن مانند تلفیق عکس و روایت ، تضاد و پارادوکس حاکم بین گفتار و رفتار غرب و پیامدهای شوم غرب زدگی، استعمار نو و فرهنگ استعماری را به مخاطب خود گوشزد کند؛ از طرف دیگر، نصرالله با به تصویر کشیدن جنبه های منفی جهانی شدن و تضاد مادیگرایی غرب با روحانیت شرق و همسو با نظریه پردازان پسااستعمار مخالفت خود را با جهانیشدن اعلام نماید؛ از نظر ابراهیم نصرالله تنها راه رهایی از استعمار و فرهنگ استعماری افزایش هشیاری و آگاهی در بین آحاد مردم یک جامعه و نیز اعتقاد و ایمان داشتن به مقاومت و پایداری است ؛ به نظر میرسد از نظر وی آگاهی و مقاومت در کنار هم کارساز خواهند بود، همان گونه که «گنجشک » رشید النمر در ابتدا بر اثر تابش نور خورشید آن قدر بزرگ شد که سرانجام توانست میله های قفس را در هم شکند و همزمان ، آن تابوی باور به شکست ناپذیری و یا عدم امکان رهایی شکسته شود؛ بنابراین با افزایش علم ، آگاهی و نیز ایمان به مقاومت و ایستادگی میتوان تابوی استعمار و فرهنگ استعماری را در هم شکست و این همان راه حلی است که ابراهیم نصرالله برای برون رفت از سیطرة استعمار و فرهنگ وابسته بدان ارائه میکند."