چکیده:
فریدالدین عطار و جفری چوسر هر دو جایگاه ویژهای در ادبیات و فرهنگ خود و ادبیات جهان دارند. آنها استعداد شگرفی در سرایش شعر و نگارش نثر داشتهاند. نقش بزرگ عطار در نگارش متون عرفانی و ارائه تعالیم عرفانی در ادبیات فارسی بسیار ستودنی است. چوسر نیز با بهرهگیری از نثر شیوا و ساده و سبک انگلیسی بهخصوصاش نام خود را در ادب انگلیس بلندآوازه نمود. هرچند هر دو شاعر از ملیت، زبان، و فرهنگ های مختلفی برخاستهاند، اما بهرهگیری آنها از مفاهیم مشترکی چون سفر، زیارت، و خودشناسی در آثار سترگشان «منطق الطیر» و «داستانهای کانتربری» به عنوان نقاط اشتراکی است که نه از سر تأثیرپذیری بلکه به علت جهانیبودن مفاهیم ادبیات به وجود آمده است.
خلاصه ماشینی:
هرچند هر دو شاعر از ملیت، زبان، و فرهنگ های مختلفی برخاستهاند، اما بهرهگیری آنها از مفاهیم مشترکی چون سفر، زیارت، و خودشناسی در آثار سترگشان «منطق الطیر» و «داستانهای کانتربری» به عنوان نقاط اشتراکی است که نه از سر تأثیرپذیری بلکه به علت جهانیبودن مفاهیم ادبیات به وجود آمده است.
چوسر نیز با بهرهگیری از هنر داستانسرایی در داستان(کادن، 1997) در کلان پیرنگ خود که حکایت به سفر رفتن سی زائر برای زیارت آرامگاه قدیس شهر کانتربری است، داستانهای دیگری از زبان هر یک از زائرین بیان میکند تا از این طریق به لایههای درونی و ابعاد شخصیتی هر کدام از زائران دست یابد.
And specially from every shires end ) Of Engelond to Canterbury they wende, (Chaucer, 14-16 چوسر و عطار به صدای درون طبیعت و صدای درون خود آشنایی کامل دارند و سعی میکنند این صدا را در گوش انسانها زمزمه کنند تا آنها قدمنهادن در راه حقیقت را آغاز کنند، و از این طریق نشان دهند زیارت رفتن و جستوجو برای درک خویشتن خویش و یافتن حقیقت سیمرغ یا قدیس شهر کانتربری مختص مکان و زمان خاص نیست بلکه مربوط به تمامی افراد بشر است و هویتی جهانی دارد: مجمعی کردند مرغان جهانجمله گفتند این زمان در دور کار آنچه بودند آشکارا و نهاننیست خالی هیچ شهر از شهریار (عطار: 680-675) هدهد نیز همچون چوسر حس جستن و رهسپاری را در مرغان برمیانگیزد و از پرندهای افسانهای به نام سیمرغ که پادشاه پرندگان است برای آنها سخن میگوید.