چکیده:
در اسلام، همة شایستگیهای دنیوی و اخروی، بر اساس و محوریت عقلانیت الهی، تعریف میشود. «عقل» در جامعیتش، «منشأ علم، قدرت، معنویت، و اعمال اراده به اذن خدا» است که از آن به «عقل رحمانی» یاد میشود. در مقابل، «عقل شیطانی» طغیانگر است. «عقلانیت الهی»، به دو بخش تقسیم میشود: 1. عقلانیت ارزشی و 2. عقلانیت حرفهای و کاربردی. «عقلانیت ارزشی»، شامل سه دسته است: 1. عقل نظری: معرفت به ارزشهای اعتقادی و عملی، 2. عقل گرایشی: گرایش به ارزشهای اعتقادی و عملی، و 3. عقل عملی: التزام به ارزشهای عملی. «عقلانیت حرفهای و کاربردی» نیز، شامل سه محصول است: تخصص، تجربه و قدرت تدبیر. در فرهنگ اسلامی، مبتنی بر قرآن و سنت، اساس شایستگی در سه ویژگی جمع شده است: عقل، حیا و اخلاق، و دین. مبحث عقلانیت عملی، به مراتب دیانت از منظر اسلام ناظر است. در قرآن کریم، سه مرتبه برای الزامات دینی تعریف شده است: 1. دیانت مسلمین: که تلبس به الزامات فقهی- حقوقی را تذکر میدهد، 2. دیانت مؤمنین: که به الزامات اخلاقی، علاوه بر الزامات مسلمین، نظر دارد، و 3. دیانت محسنین: که به الزامات عرفانی، علاوه بر الزامات مسلمین و مؤمنین نظر دارد.
خلاصه ماشینی:
عقلانیت ارزشی ، همان تعهدهای دینی است ، که شامل عقلانیت معرفتی بر محور قرآن کریم ، عقلانیت گرایشی ، و عقلانیت عملی است : الف ) عقلانیت معرفتی قرآن محور در این قسمت ، دربارة سطوح معرفت جامع قرآنی کارکنان و سلسله مراتب مدیریت اسلامی ، در ١٠ سطح ، بحث میشود: سطوح معرفت جامع قرآنی کارکنان در عقلانیت عملی بیان خواهد شد که سطح مطلوب دیانت ، دیانت اهل ایمان است .
این مقدار انس با قرآن ، و معرفت ترجمه ای به مفاد آیات ، حداقل شرط جذب نیروی ارزشی در دستگاه های دولتی نظام اسلامی است .
این مقدار به دلیل حرمت قرآن ، باید الزامی شود؛ به ویژه که رسما حداقل تحصیلات برای ورود به دستگاه های دولتی ، لیسانس ، در نظر گرفته شده است .
الزامات مشترک عمومی زن و مرد مؤمن حداقل ویژگی های اهل ایمان با توجه به آیات بدین قرار است : ١.
علاوه بر نهج البلاغه ، مانند این بیان را بسیاری از منابع شیعه و اهل سنت نقل کرده اند (مانند شیخ صدوق در خصال ، ص ١٥٧؛ قندوزی در ینابیع الموده ، ج ١، ص ٤٥٠؛ ابن اثیر جزری در اسد الغابه ، ج ٣، ص ١٦٢ و ٢٤٣؛ ابن عبدالبر در الاستیعاب ، ج ٣، ص ٩٠٦؛ سبط ابن جوزی در تذکره الخواص ، ص ٧١؛ ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه ، ج ٢ص ١٦٧، ج ٤، ص ٧٩ و ج ٦، ص ١١).