چکیده:
«سرمایة معنوی»، که اکنون به عنوان یکی از مهمترین اشکال سرمایههای سازمانی محسوب میشود، از زوایای گوناگون مطمحنظر قرار گرفته و مطالب متفاوتی دربارهاش ارائه شده است. برخی به جنبة فردی این سرمایه در قالب «هوش معنوی» پرداختهاند. عدهای در سطح سازمانی به آن توجه کردهاند. برخی هم به نقش این سرمایه در بهبود متغیرهای اقتصادی، اجتماعی و یا فرهنگی اشاره کردهاند. ولی واقعیت این است که سرمایهای معنوی محسوب میشود که با ایجاد انسجام و هماهنگی میان جنبههای گوناگون زندگی، به مفهوم زندگی عمق دهد و کیفیت آن را بهبود بخشد. این مقالة به روش «استدلالی» و بر پایة تجزیه و تحلیل و ترکیب و تلفیق ادبیات سرمایة معنوی با تعالیم قرآنی تلاش نموده است مفهوم «سرمایة معنوی» را بر اساس آموزههای قرآنی در سازمانها تشریح و تبیین کند و مبنای شکلگیری آن در سازمانها و هدف نهایی از ایجاد و توسعة این سرمایه را آشکار سازد. یافتههای این تحقیق نشان میدهد رابطهای دوسویه میان سرمایههای اقتصادی و سرمایههای معنوی وجود دارد و «درک معنای زندگی و هدف آفرینش»، همچنین «همبستگی معنوی بین کارکنان» از عناصر اصلی سرمایة معنوی محسوب میشود که یکی از نمودهای عملی آن در خدمتگزاری به مردم نمایان میشد.
خلاصه ماشینی:
"طرح نظری مسئله تحقیق بحرانها و مسائل اقتصادی امروز موجب کمرنگ شدن ارزشها و از بین رفتن مفهوم «خدمت به خلق» در محیطهای کاری و اجتماعی شده است، به گونهای که اگر از کارکنان شرکتها و سازمانها بپرسید: «شما برای چه چیزی کار میکنید؟» بیشترشان خواهند گفت: «برای کسب درآمد و پول»، که این طرز تفکر بسیار تنگنظرانه و سطحی است.
در چنین شرایطی، نمیتوان انتظار داشت سرمایههای فیزیکی، انسانی، فرهنگی و اجتماعی سازمانها، که بر مبنای نظام سرمایهداری شکل گرفتهاند، پاسخگوی نیازهای معنوی کارکنان و راهنمای رفتارهای معنوی سازمانها در جوامع اسلامی باشند و نیاز به سرمایة جدیدی احساس میشود؛ سرمایهای که بتواند با ایجاد انسجام و هماهنگی میان سایر اقسام سرمایه، به جنبههای گوناگون زندگی سازمانی عمق دهد و کیفیت آن را بهبود بخشد؛ سرمایهای که مبتنی بر فطرت و گفتمان اسلامی باشد؛ سرمایهای که برخاسته از ارزشهای قرآنی بوده، به عنوان عامل اصلی معنادهی به زندگی سازمانی در جوامع اسلامی ایفای نقش کند.
در واقع، استفاده از معنویت در محیط کار، تلاشی برای یافتن هدف نهایی در زندگی است تا بدینوسیله، فرد بتواند، با سایر همکاران خود و افراد جامعه ارتباطی قوی برقرار کند و نوعی هماهنگی میان عقاید اصلی فرد و ارزشهای سازمان ایجاد گردد.
نظریهپردازان غربی سرمایة معنوی را در سطح فردی به صورت علاقه به خدمت، و در سطح سازمانی، در قالب هنجارها و فرهنگ مطرح میکنند و معتقدند: «سرمایة معنوی» عمل بر اساس عمیقترین ارزشهای فردی است، به گونهای که زندگی خود را برای خدمت به دیگران اختصاص دهیم."