چکیده:
در آغاز قرن بیستم و پس از طرح نظریات فروید و یونگ، دانش روانشناسی به نقد ادبی معاصر وارد شد. این نظریات، بیشتر از زاویۀ فرستندۀ متن (نویسنده یا شاعر) بررسی روانشناختی میشد، ولی بعدها مکتب روانشناسی دیگری مثل گشتالت، متن را از زاویۀ تأثیرگذاری بر مخاطب نقد کرد و برخی از ناقدان معاصر عرب نیز از آنها الگو گرفتند. نویسندۀ مقاله بر آن است تا بداند آیا این نوع نقد در کتابهای دانشمند بلاغی و ناقد بزرگ، عبدالقاهر جرجانی وجود داشته است؟ اگر وجودداشته، به چه صورت بوده است؟ آیا نقد معاصر، بهویژه در نقد روانشناختی، از آن تأثیر گرفته است؟ جرجانی در دو کتاب دلائل الاعجاز و اسرارالبلاغة، به این موارد روانشناختی اشاره کرده است. وی در کتاب اسرارالبلاغة از زاویۀ اثربخشی متن در مخاطب یا گیرنده، به موضوع نگاه کرده است و در تأثیر هر یک از تشبیهات و یا استعارههای گوناگون در گیرنده، مطالب شایان توجهی گفته است که میتوان گفت پایۀ اولیه و اساسی مکاتب نقد ادبی غربی است. گردآوری دادههای پژوهش حاضر به روش کتابخانهای بوده و نوع پژوهش، توصیفی و تحلیلی است.
At the beginning of 20th century، Psychology got a special status in contemporary criticism (or critical approaches) through the theories of Freud and Jung. Literary works were being criticized by such approaches on the basis of the text sender (author or poet)، after a while، with the rise of other psychological schools – such as Gestalt- they started to be criticized on the basis of their influences on the reader(or audience)، from which some of contemporary Arab critiques inspired. In present paper، the author is to recognize if there is any trace of such criticism in the works of Abd al-Qahir Jurjani، the rhetoric scholar and great critique? And if there was any، how would it be? Has modern criticism، particularly its psychological approach، been under its influence? In his two works، Asrar al-Balaghah (The Secrets of Elucidation) and Dala'il al-I'jaz (Intimations of Inimitability)، Jurjani had pointed both of these psychological methods of critisism out. He looks the subject from the point of text influence on the audience in Asrar al-Balaghah and has stated remarkable matters about each of similes and metaphors that can be considered as a base for western schools of literary criticism. Present study has been conducted through a descriptive-analytic method on the basis of library resources.
خلاصه ماشینی:
٣- بررسی نقد روان شناختی در کتاب اسرارالبلاغۀ با این مقدمه دربارة نقد روان شناختی، پی بردیم که بعضی از موضوعات این نـوع نقـد در نقد قدما وجود داشته است ؛ برای نمونه ، مکتب گشتالت از روان شناسی فرستنده (ادیب ) و گیرنده (مخاطب و خواننده ) بحث میکند که در کتاب های دانشمند بزرگ ، عبـدالقاهر جرجانی (م ٤٧١ ق ) نیز دیده میشود.
با نگاه روان شناختی به مطالب گفته شده میفهمیم که جرجـانی دربـارة علـل تـأثیر تمثیل ، حواس را که با طبیعت و روان انسـان در ارتباط اسـت ، در درک بهتـر مطالـب ، فراتر از علم و تفکر میداند و به همین سبب معتقد است که برای درک بهتر مطلب باید از تمثیل های حسی که با حواس درک میشود و روان آن را میفهمد، استفاده کرد تـا از این طریق گیرنده (مخاطب ) آن مطلب را بهتر و راحت تر درک کند؛ چون این مثال هـای حسی در روان مخاطب ، جاافتاده تر است تا مطالب عقلی و فکری و آن طور کـه خـودش در صفحۀ ٩٥ اسرارالبلاغۀ میگوید: اگر این اصل ثابت شود، وصف هایی که با تمثیل ، شنونده را از معقولات به سـوی چیزهـای دیدنی و حسی سوق میدهد، ذاتا بدیهی و شناخته شده و درست است ؛ چون نیازی نیست که ثابت نماییم آیا آن وجود دارد یا نه .