چکیده:
هنجارگریزی یکی از وجوه رستاخیز واژگان بر مبنای زبانشناسی است که با شکستن ساختار سطحی واژهها و نه ساختار عمیق، باعث لذت ادبی مخاطب میشود. در این جستار نگارندگان به روش تحلیلی کنایات هنجارگریخته را در دیوان ابنفارض و کلیات مولوی نقد و بررسی میکنند. پژوهش حاضر نشان میدهد که کنایه در سرودههای این دو شاعر، علاوه بر جنبة زیباشناختی و هنری، ابزار انتقال معانی مبهمی است که به آسانی تن به بیان صریح نمیدهند. کنایه در ساخت مفرد در سرودههای ابنفارض، بسامد فراوانی دارد که نشانة ایجاز، نوآوری و همچنین زبان فاخر و لطیف اوست. حال آنکه مولوی کنایه را درگونة ترکیبات وصفی، اضافی و عطفی آورده است. از شیوههای جالب توجه در اشعار ابنفارض و مولوی، تلفیق و به کارگیری آرایههای ادبی با کنایه است که این روش موجب شده است جنبة هنری ابیات نمود بیشتری داشته باشد و بافت بلاغی و هنری آنها مستحکمتر شود. گاه ابنفارض با انتخاب شگرد تزاحم کنایه سبب دیریابی معنا شده است که از کارکردهای مهم این تکنیک بیانی، برجستگی جنبة زیباییشناختی بیت است. از آنجا که از ویژگیهای بارز سرودههای مولوی نزدیک بودن به زبان عامیانه است، در اشعارش کنایه از نوع ایما بسامد گستردهای دارد.
Linguistically، deviation is one of the words’ resurrection aspects that breaks the surface structure of words، not their deep structure، and makes the audience to experience a literary pleasure. This study is a descriptive analysis of deviated ironies in Ibn-e-Farez and Mowlavi’s divans. In addition to artistic and aesthetic aspects، as the study shows، ironies have been used in the works of these two poets to transfer ambiguous meanings which are hard to be expressed. While Mowlavi uses irony in possessive and attributive components، single form of irony has a high frequency in Ibn-e-Farez compositions that can be considered as a sign for brevity، innovation and his rich and delicate language. Ironic use of integrated literary industries which highlights the artistic aspects of poems is one of significant methods of both poets. Selecting irony interference as a technique، Ibn-e-Farez sometimes makes meanings abstruse which outstanding aesthetic aspect is one of its important functions. Popular language is one of Mowlavi’s poetry features، so brevity، as an irony، has a broad frequency in his poems.
خلاصه ماشینی:
هنجارگریزی به شیوه ای از نگارش اطلاق میشود کـه بـر پایـۀ آن شـاعر در سروده یا دل نوشته های خویش مرزهای نظام رایج تصورها و ذهنیات خواننده یا شنوندة خود را در هم میشکند و مخاطب کلام را از وادی خیالات موجـود در ذهـنش بـه وادی اعجاب آور دیگری میبرد؛ به این معنا که با آفرینش تصویری، پیچیده و اندیشه خیز بهت و حیـرت مخاطـب را موجـب مـیشـود (ابوالعـدوس ، ٢٠٠٧: ١٧٥)؛ از ایـن رو، یاکوبسـن (Jacobson) از هنجارگریزی با عنوان «شکست انتظار» یاد میکنـد (محمـدویس ، ٢٠٠٥: ١٤٤؛ جداونه ، ٢٠١١: ١٩).
حال آنکـه در هنجـارگریزی شاعر شبکه ای از روابط جدید بین دال ها ایجاد میکند که اگر چه بـه تفکـر در فهـم آن نیاز است ، با لذت ادبی قرین میشود (جداونه ، ٢٠١١: ١٩٤) و البته این پیچیدگی در جهت نفی معنا نیست ، بلکه برای درک کامل تر از امکانات معنایی واژگان است .
واژگانی که از عناصر طبیعت ، زندگی انسان و در مجمـوع دنیـای محسـوس و مـادی برگرفته شده اند، در خدمت کشف رازهای پنهان اندیشۀ ابن فارض و مولوی دربارة فلسفۀ هستی درآمده اند؛ این شـیوة پسـندیده و آشـنایی اسـت کـه ایـن دو شـاعر در سراسـر سروده هایشان به طور گسترده و شگرف از آن برای تعمیم تعالیم و انتقـال دریافـت هـای والای خویش به مخاطبانشان سود جسته اند.
کنایه یکی از انواع هنجارگریزی معنایی است که برای بیـان معـانی و حقـایق عـالی عرفانی و فراعقلی و عرفی، بـه ویـژه عشـق ، فنـا، وحـدت وجـود، اتحـاد بـا معشـوق ، در سروده های ابن فارض و مولوی تجلی یافته است .