چکیده:
جملات پرسشی از جمله ابزارهای زبانی هستند که با ساخت اطلاع جمله در ارتباط هستند و یا مستقیما علامت و سازوکاری برای تشخیص نوع اطلاع در جمله محسوب میشوند. جملات پرسشی از لحاظ ساختار و نوع و حرکت پرسشواژهها تاکنون مورد مطالعه و بررسی قرار گرفتهاند. پژوهش حاضر به مطالعۀ تطبیقی تحول جملات پرسشی و نقش آنها در دورۀ فارسی نو پرداخته است. برای این منظور، متون نثر متعلق به قرن 4 تا معاصر مورد بررسی قرار گرفته است و نتایج حاصله عبارتند از اینکه جملات پرسشی در فارسی نو از نوع پرسشواژۀ ابقایی هستند و در عین حال، ترتیب واژگانی آزاد دارند و این ویژگی موجب میشود تا علاوه بر کانونیسازی اطلاعی، پرسشواژهها از طریق حرکت، نوعی کانون تقابلی در متن بهوجود بیاورند و در صورت وجود هر عنصر جاذب کانون، به جایگاه گروه منظوری حرکت نمایند و تنها بار پرسشی را به جمله القاء نمایند. لذا طبق بررسی انجامشدة پیوستاری از نشانداری سیر تطوری پرسشهای دورۀ فارسی نو بر اساس حرکت و نوع ساخت اطلاع پرسشها به دست داده شده است.
خلاصه ماشینی:
"برای این منظور، متون نثر متعلق به قرن ٤ تا معاصر مورد بررسی قـرار گرفتـه اسـت و نتـایج حاصـله عبارتنـد از اینکـه جملات پرسشی در فارسی نو از نوع پرسش واژة ابقایی هستند و در عین حـال ، ترتیـب واژگانی آزاد دارند و این ویژگی موجب میشـود تـا عـلاوه بـر کـانونیسـازی اطلاعـی، پرسش واژه ها از طریق حرکت ، نوعی کانون تقابلی در متن به وجود بیاورنـد و در صـورت وجود هر عنصر جاذب کانون ، به جایگاه گروه منظوری حرکت نمایند و تنها بار پرسشی را به جمله القاء نمایند.
) میآورد، جایگاهی برای افزودة مقصد/ نیت کـه در واقـع ، پاسـخ بـه «چـرا» است ، پیش بینی نشده است ، اما راقم این سطور مبنای تعیـین پرسـش واژة «چـرا»را بـه عنـوان سازة حرکت داده شده ، یا سازة ابقایی بر اساس دو مؤلفۀ زیر تعیین کرده است : الف ) اگر پاسخ به این پرسش واژه بتواند یک گروه حرف اضافه ای باشـد، بـه اعتبـار اینکـه زبـان فارسی در جمله های ساده ، فعل پایانی اسـت ، نگارنـده جایگـاه آن را پـیش از فعـل (یعنـی جایگاهی که اغلب افزوده های فارسی در آنجا ظاهر میشـوند،) در نظـر مـیگیـرد.
نتیجه گیری بررسی جملات پرسشی مورد مطالعه و برگرفته از متون فارسـی قـدیم و فارسـی معاصـر از لحاظ حرکت پرسش واژه ها در این پژوهش نشان داده است که جمـلات پرسشـی زبـان فارسـی دورة نو از نوع جملات پرسشی در جای اصلی و ابقایی هستند، مگر زمانی که نقش کانون نمایی تقابلی را بر عهده داشته باشند."