چکیده:
نگاه تطبیقی به دو فیلسوف که در دو سنت متفاوت فلسفیدهاند کاری است بس دشوار و نیازمند تأمل و دقت فراوان؛ بهخصوص اگر آن دو فیلسوف صدرا و هیدگر باشند که یکی غایت قصوای فلسفهاش متافیزیک است، در حالی که پروای آن دیگری طرد متافیزیک. اما خوشبختانه این دو فیلسوف هر دو بر وجود تأکید میکنند و این تا حدودی کار مقایسه بین آن دو را آسانتر میکند و موجب میشود ما امیدوارانهتر این دشواری را به جان بخریم. به رغم تفاوتهای بنیادین در نگاه این دو نابغه فلسفی به مسئلهٔ وجود، میتوان شباهتهایی را، که ما آنها را بالقوگیهای هیدگری صدرا نامیدهایم، در تفکر این دو فیلسوف جستوجو کرد. در این مقاله، کوشیدهایم این شباهتها را در ضمن شش تأمل نشان دهیم: 1. نفی شناخت مفهومی در هردو فیلسوف؛ 2. نفی ثنویت سوژه و ابژه؛ 3. تحلیل وجودی از حقیقت و نفی مفهوم سنتی و مطابقی آن؛ 4. تحلیل اگزیستانسیال انسان؛ 5. مستوری کنه وجود و چگونگی گشودگی آن؛ 6. «هستی روبهمرگ» به مثابه وجهی از وجوه بنیادین انسان در هر دو فیلسوف.
خلاصه ماشینی:
به طور کلی ، هر مفهوم ماهوی و هر حکم ماهوی یا از طریق اندراج حاصل می آید یـا از طریـق انطباق (البته این حکم چندان هم کلی نیست )؛ و انطباق ، اندراج ، صدق ، حمل و مفاهیمی از ایـن دست تماما ذهنی و وابسته به دنیای مفاهیم اند و ماهیت نیز دقیقا به همین دلیل ، که نوعی انتزاع ذهنی صرف است ، این توانش را دارد تا چنین احکامی بر آن حمـل شـود؛ بنـابراین تحلیل هـای ماهوی به تبع خود ماهیت تماما اعتباری خواهند بود و چون وجود اصیل اسـت هـر گونـه بحـث واقعی و عینی فقط و فقط در خصوص وجـود صـورت می گیـرد و واقعیـت و عینیـت هرگـز بـه چارچوب های مفهومی و ماهوی تن درنمی دهد.
در فلسفه صدرا، شناخت مفهومی /ذهنی یک سر نفی نمی شود؛ اما چون متعلق ایـن شـناخت ، یعنی ماهیت ، اعتباری است هر گونه شناخت و تحلیل مفهومی نیز به تبع آن اعتباری خواهد بود؛ اما در اینجا پرسشی اساسی مطرح می شود و آن اینکه اگر ماهیت اعتبـاری اسـت و تحلیل هـای مفهومی یک سر معطوف به ماهیت اند، پس جایگاه ماهیت و تحلیل های مفهومی در فلسفه صدرا چیست ؟ از نظر ما، این پرسشی جدی است که : اگر وجود اصیل است و واقعیت چیزی جز وجـود نیست ، چرا صدرا از ماهیت بحث می کند؟ به طور خلاصه ، می توان گفت فلسفه صدرا هنوز از بند موجود رهایی نیافته و چون در چارچوب این فلسفه ماهیات ، ظهور وجودات (در ظـرف ذهـن نـه خارج ) هستند لاجرم باید از ماهیت گفت وگو کنیم ؛ ٢.