چکیده:
"پستمدرنیسم"، بازتاب زندگی "انسان" پستمدرن است که در هنر او تجلی یافته است؛ بنابراین، برای درک هر داستانی باید به جایگاه انسان در این داستانها دست یافت. در این پژوهش، داستانهای کوتاه یکی از هنرمندان شاخص عرصۀ داستاننویسی پسامدرن، "ابوتراب خسروی"، به منظور تعیین جایگاه انسان، در آنها، بررسی شد. در ابتدا، مؤلفههای مورد نظر از سه کتاب "هاویه"، "دیوان سومنات" و "کتاب ویران" استخراج شد و سرانجام پس از تأمل در آثار یادشده، نگرش نویسنده نسبت به انسان به دست آمد. با توجه به بررسی انجامشده، زندگی انسانهای این داستانها را ویژگیهایی چون "عدم قطعیت و ثبات"، "گمشدگی"، "حاکمیت سرنوشت"، "تنهایی و انزوا"، "تشویش و سرگردانی" و "بدبینی" احاطه کرده است.
خلاصه ماشینی:
با توجه به بررسی انجام شده ، زندگی انسان های این داستان ها را ویژگیهایی چون "عدم قطعیت و ثبات "، "گمشدگی"، "حاکمیت سرنوشت "، "تنهایی و انزوا"، "تشویش و سرگردانی" و "بدبینی" احاطه کرده است .
در این پژوهش ، داستان های کوتاه یکی از هنرمندان شاخص عرصۀ داستان نویسی پسامدرن ، ابوتراب خسروی، به منظور تعیین جایگاه انسان در آن ها، بررسی شده است .
از آن جا که نمیتوان میان مؤلفه های هنر مدرنیستی و "فرزند نافرمان او" یعنی پست مدرنیسم ، مرز مشخصی تعیین کرد؛ میتوان گفت ، انسان جهان داستان ابوتراب خسروی، انسانی است که اگر چه منشی کلاسیک دارد، بینشی مدرنیستی و پسامدرنیستی بر او استیلا یافته است .
از آن جا که هنر، بازتعریف روابط پیچیدٔە انسانی است و هنر پست مدرن ، نوع نگاه نویسندٔە پست مدرن به جهان هستی، خصوصا انسان است و هدف او بازتعریف ابعاد پیچیدٔە زندگی اوست ، اینک به بررسی ابعاد انسانی داستان های ابوتراب خسروی پرداخته میشودک ب ) انسان در داستان های ابوتراب خسروی از آن جا که »داستان باید دربارٔە انسان باشد و نوشته ای که شخصیت انسانی در آن حضور نداشته باشد، هر چیزی میتواند باشد جز داستان « )مستور، ١٣٧۹: ۹(، میتوان گفت ، انسان موضوع اصلی داستان است و عناصر و اجزای دیگر داستان ، در جهت به تصویر کشیدن این انسان ، به صورت هماهنگ به ایفای نقش میپردازند و داستان متشتت و چندپارٔە پست مدرن نیز بیان گر جهان و انسان پست مدرن است که در میان سطور داستان شکل میگیرد.