چکیده:
نقشزدودگی و همتابینی در زبان فارسی ویدا شقاقی[1] آزاده میرزایی[2] تاریخ دریافت: 11/7/91 تاریخ تصویب: 26/8/92 چکیده در ردهشناسی سنتی، زبانها بر اساس تصریفی و غیرتصریفیبودن طبقهبندی میشوند اما نهتنها بر این اساس نمیتوان مرز دقیقی بین زبانها قائل شد بلکه در الگوهای تصریفی نیز یکدستی مشاهده نمیشود. با طرح مفهوم «گونة متعارف تصریف» میتوان تعاریف مشخصی برای تعیین محدودة صرف تصریفی و غیرتصریفی ارائه کرد اما تعیین معیارهایی که ابعاد مختلف گونة متعارف را مشخص میکنند، میتواند به تشخیص و تعریف مواردی بیانجامد که از این گونة متعارف و استاندارد تخطی کردهاند و نوعی گونة غیرمتعارف به شمار میروند. در این پژوهش سعی بر آن است که الگوی تصریف در صیغگان تصریفی برای یک واژة واحد و نیز برای واژههای متفاوت در یک طبقة تصریفی بررسی گردد، بر اساس معیارهای مطرح در هر الگوی تصریف، موارد انحراف از گونة متعارف دستهبندی شود و نهایتا با تمرکز بر معیارهای موجود، دو نوع خاص از این گونههای غیرمتعارف یعنی نقشزدودگی و همتابینی در دادههای زبان فارسی مورد بررسی قرار گیرد. واژههای کلیدی:صورتهای تصریفی، گونة متعارف، نقشزدودگی، همتابینی [1] vshaghaghi@hotmail.com [2] azade.mirzaei@gmail.com
خلاصه ماشینی:
در ادامه ، با توجه به دسـته بنـدی کوربـت از انواع گونه های غیرمتعارف تصریف بـه تعریـف نقـش زدودگـی ٣ و همتـابینی ٤ کـه در یـک مفهوم کلی به ناهنجاری های صـورت تصـریفی و رفتـار نحـوی یـک واژه گفتـه مـی شـود، می پردازیم و با طرح نظرات دیگران در این خصوص با ارائۀ برخی معیارهـا، وقـوع ایـن دو پدیده را در زبان فارسی بررسی می کنیم .
نمایش فرضی تصریف متعارف (کوربت ، ٢٠٠٧: ٢٤) DOG-i DOG-a DOG-o DOG-e در این حالت ، یک گونۀ غیرمتعارف نمـود آمیختـه اسـت کـه در آن بـرخلاف انتظـار، برخی صورت های تصریفی یک واژه با هم تفاوت دارند؛ به عبارت دیگر برای انتقال معنـی 1 fused exponence 2 periphrasis 3 suppletion 4 alternations 5 uninflectability و نقش دستوری مورد نظر در این حالت بـه جـای اسـتفاده از یـک الگـوی ثابـت در مـوارد مختلف ، الگوهای متفاوت به کار می روند.
هر دو نوع انحراف (مقایسۀ سطح یک و دو) حالت متعارف حالت غیرمتعارف (انحرافی ) سطح یک سطح دو سطح یک سطح دو الگوی تصریف مشابه مشابه نمود آمیخته ، تحلیلی نقصان ، تمایز افراطی ، غیرتصریفی مادة واژگانی مشابه متفاوت گونۀ مکمل ، هم گونه هم نامی مادة تصریفی متفاوت مشابه همتابینی تصریف ناپذیری طبقات تصریفی ، چندامکانی نقش زدودگی در سطح یک ، در بحث الگوی تصریف ، در زبان فارسی «می -» پیشوندی اسـت کـه بـه فعل اضافه می شود و نمود استمراری می سازد اما گویشور در متون ادبی اختیار دارد که گاه پیشوند «می -» اضافه کند و گاه پسوند «-ی » به فعل بیافزاید و بدین ترتیب در انتقال معنی و نقش دستوری مورد نظر در این حالت بـه جـای اسـتفاده از یـک الگـوی ثابـت از الگوهـای متفاوتی استفاده کند؛ برای مثال : ١.