خلاصه ماشینی:
"بهار بهمن بیا که گل به گلستان به صد نگار شکفت#به باغ عقده،گل از دم بهار شکفت (تنور لاله چنان بر فروخت باغ بهار)#که گل بر آتش موسی ز شاخسار شکفت ز شوق گل که به اقبال،رخ گشود به باغ#هزار زمزمه در نای هر هزار شکفت دل فسردۀ یاران ز بوق مهر فروخت#گل مراد حریفان به بوی یار شکفت ز دشت خاطر ما سبزۀ امید دمید#به باغ ما عشق غمگسار شکفت هزار کوکب رخشان به یمن دولت عشق#در آسمان دل ما به شام تار شکفت هزار غنچه ز گلبن دل ما#ز فیض تربیت پیر نامدار شکفت مراد و رهبر ما کز سپهر خاطر او#هزار مهر فروزان ز هر کنار شکفت فروغ مهر رهایی به شام تیرۀ جور#ز مطلع دل این مسیر کامکار شکفت ز فیض خون شهید است و ابر همت او#شکوفه‌ای که به بستان این دیار شکفت نشان خون شهید است و داغ سر و قدی است#شقایقی که به صحرا و کوهسار شکفت نثار تربت پاک شهید،رحمت حق#ز خون اوست کزان بذر افتخار شکفت *محمود شاهرخی(جذبه) خروش نیل رحیق عشق کشیدند و بی‌قرار شدند#شبانه رخش خطر پوی را سوار شدند به بستر رگشان رود خشم می‌جوشید#صلای عشق شنیدند و رهسپار شدند حیات تازه گرفتند از دم عیسی#به سرد پیکر بهمن،دم بهار شدند به رسم حادثه،فرعونیان دوران باز#خروش نیل ز خود رفته را دچار شدند فلک شد آینۀ دشت پر ستارۀ عشق#کویرهای به خون تشنه،لاله‌زار شدند شرر به پا شد و بت‌های آزری آنک#نگون به دست ابراهیم روزگار شدند ز خاکدان زمین عاشقانه کوچیدند#به لوح سینۀ تاریخ،ماندگار شدند چراغ بزم شهیدان عشق روشن باد#که صبح صادق ما را طلایه‌دار شدند *ساعد باقری"
(
, 
, 
)
