چکیده:
موت در نگاه وهابیت به عنوان پایان عمل ذکر شده است. لذا درخواست هر گونه عمل، اعم از دعاکردن یا اجابت حوائج از میت منتفی دانسته شده، حتی اگر میت، برترین مخلوقات عالم، پیامبر اعظم صلی الله علیه و اله و سلم باشد. آنان برای مستندکردن مدعای خود ادله ای آورده اند که از جمله پرتکرارترین آنها، روایت نبوی مبنی بر انقطاع عمل بعد از موت است. اما این تفسیر از روایت، که بیانگر قطع هر گونه عمل بعد از موت است با ادله پذیرفته شده نزد وهابیت، از قبیل روایات صلاه انبیا در قبور، روایات رد سلام و صلاه، و روایات عرض اعمال نقض می شود. حل روایت به این است که آنچه بعد از موت از انسان قطع می شود اجر بر عمل است نه اینکه بعد از موت هیچ عملی از شخص صادر نمی شود؛ چراکه میت بعد از موت نیز حی است و حی به اقتضای حیات، قطعا عمل نیز خواهد داشت، اما بر این اعمال اجری نخواهد بود.
Death has been considered as the end of human action in the Wahhabites viewpoint، so they negate any sorts of request for actions such as praying or answering the requests done by the dead، even if the dead one is The Prophet Mohammad (PBUH)، the best of all creation. They have put forward arguments to support their claim; one of the frequent arguments is the prophetic narration about the detachment of all actions after death. However this reading of the narration which denies all kinds of actions after death is refutable based on arguments from narrations such as، narrations of prophets prayer at the graves، returning of greetings، presenting of the deeds، which are acceptable by Wahhabites themselves. To solve these apparent contradictions we can say: After our death the rewarding of our actions is ceased not the action themselves. It is not true to think that no action is done by the dead. We are alive after death، and all the living can be doer of action but these actions have no reward.
خلاصه ماشینی:
<FootNote No="10" Text=" «أما الآن وبعد موت النبی ^ فإن مثل هذه الحال لا یمکن أن تکون لتعذر دعاء النبی^ لأحد بعد الموت، کما قال النبی^: «إذا مات العبد انقطع عمله إلا من ثلاث: صدقة جاریة، أو علم ینتفع به، أو ولد صالح یدعو له» والدعاء بلا شک من الأعمال التی تنقطع بالموت»؛ ابنعثیمین محمد بن صالح، مجموع فتاوی ورسائل، ج2، ص349.
همانطور که در بحث سلام گذشت، موضوع رد صلاة فقط نقض نیست، بلکه دلیل وقوعی بر موضوع شفاعت پیامبر بعد از موت برای اهل دنیا است؛ چراکه صلاة نیز نوعی دعا است<FootNote No="37" Text=" «(إن صلاتک سکن لهم)، بمعنی: إن دعاءک»؛ طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تأویل القرآن، ج14، ص458؛ «لا شک أن الصلاة فی أصل اللغة عبارة عن الدعاء، فإذا قلنا صلی فلان علی فلان، أفاد الدعاء»؛ فخر الدین رازی، محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج16، ص136.
د. روایت «عرض اعمال بر نبی( و استغفار برای مذنبین» از جمله موارد دیگر، که نقض بر مبنای «انقطاع عمل بعد از موت» محسوب میشود روایت عرض اعمال بر نبی اکرم( بعد از موت ایشان است: قال: وقال رسول الله(: حیاتی خیر لکم تحدثون ونحدث لکم، ووفاتی خیر لکم تعرض علی أعمالکم، فما رأیت من خیر حمدت الله علیه، وما رأیت من شر استغفرت الله لکم؛<FootNote No="38" Text=" أبو بکر البزار، أحمد بن عمرو، البحر الزخار (مسند البزار)، ج5، ص308.