چکیده:
«صحابه نگاری» طی بیش از ده قرن، فراز و فرودهای گوناگونی به خود دیده است. مهم ترین مباحث این دانش در دو بحث «مکاتب ساختاری» و «مکاتب محتوایی» خلاصه می شود. در سیر تطور صحابه نگاری، مکتب ساختاری به دو مکتب «حدیثی» و «شرح حال نگاری» تقسیم می شود. صحابه نگاری حدیثی به سبب مسائل و نیازهای سیاسی، اجتماعی و علمی بر ساختار شرح حال نگاری مقدم بوده است. به همین سبب بخش زیادی از صحابه نگاری های متقدم شکل «مسند نویسی حدیثی» به خود گرفته است و همین امر سبب پوشیده بودن این گونه کتاب ها در شمار کتب صحابه نگاری شده است. اهداف و مزایا و نقایصی که متوجه چنین ساختاری بوده سبب ظهور مرحلة جدیدی در صحابه نگاری می شود که از لحاظ ساختاری به آن «صحابه نگاری شرح حال نویسی» گفته می شود. این نوشتار ضمن تشریح مکتب صحابه نگاری حدیثی، گوشه ای از اهداف، مزایا و نقایص این ساختار را برشمرده است.
خلاصه ماشینی:
"1. بر اساس مکتب و ساختار صحابه نگاری حدیثی، تنها کسانی «صحابی» هستند که روایتی از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل کرده اند و این نکته عملا سبب اخراج بسیاری دیگر از اصحاب شده است؛ زیرا ممکن است صحابی بودن کسی از راه های دیگری غیر از نقل روایت ثابت شود و «صحابی بودن» ملازم «راوی بودن» نیست؛ مانند بسیاری از اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله که در غزوات نخستین شهید شدند و یا افراد دیگری که به علل گوناگون نتوانسته اند حدیثی از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل کنند، ولی در صحابی بودن آنان کسی تردید نکرده است؛ مانند حویطب بن عبدالعزی که هیچ روایتی از رسول خدا صلی الله علیه و آله ندارد، اما به طور قطع، وی در شمار افرادی است که در فتح مکه اسلام آورده است.
2. چنین نیست که بر اساس مکتب «صحابه نگاری حدیثی»، تمام صحابه نگاری هایی که بر این اساس شکل گرفته منبع حدیثی نیز شده باشد؛ زیرا در مرحلة نخست، آنچه برای آنان اهمیت داشته اثبات صحابی بودن شخص با نقل حدیث او از پیامبر صلی الله علیه و آله بوده است و این «اثبات» نیاز به بیان و نقل تمام حدیث ندارد، بلکه نقل آنها با اشاره و اختصار و تقطیع نیز کفایت می کرده است."