چکیده:
با گسترش روزافزون جوامع بشری، شاهد تقسیم کار بیشتر و تخصصی تر در همه حوزه های بشری بوده ایم. این امر سبب شکل گیری نهادهایی در جامعه گردیده است که نظام بانکی نیز از جمله این نهادهاست. هرچند فرایندهای درونی نظام بانکی متعارف با اصول اساسی اسلام سازگاری ندارد، ولی ضرورت وجود چنین نهاد تخصصی در جامعه، اندیشمندان مسلمان را بر آن داشت تا با اصلاح نظام بانکی و همخوان کردن آن با مبانی اسلامی، این جوامع را نیز از مزایای وجود چنین نهادی بهره مند سازند. این تحقیق به روش تحلیلی در راستای اصلاح نظام بانکی اسلامی، به دنبال ارائه نوع جدید تحلیل از نظام بانکی است که بر هرگونه اصلاح در سطح فرایندهای نظام بانکی مقدم است. تحلیل سیستمی نظام بانکی اسلامی، بررسی جایگاه نظام بانکی در اسلام در تعامل با نظام اقتصادی و نظام عام اسلامی، به عنوان یک جزء از نظام اقتصادی اسلام است. این تحلیل نشان می دهد که نگاه سیستمی به نظام بانکی اسلامی، موجب ترسیم وظایفی برای بانک ها در تحقق رشد، عدالت و امنیت اقتصادی است. از جمله این وظایف، تامین مالی بخش حقیقی اقتصاد، اولویت در تامین مالی کالاهای اساسی، تامین مالی پروژه های ارائه شده توسط اقشار ضعیف جامعه، اولویت دادن در تامین مالی طرح های اقتصادی نیازمند به سرمایه در گردش، و نبود رانت در استفاده از تسهیلات بانکی می باشد.
خلاصه ماشینی:
"هرچند رسیدن به رشد اقتصادی در زمره مؤلفه های مرتبط با امنیت اقتصادی برشمرده شد، اما با توجه به کارکرد نظام اقتصادی در راستای دستیابی به تولید بیشتر و رشد اقتصادی، و اهمیت رشد اقتصادی در فعالیت نظام اقتصادی، می توان آن را نیز به صورت هدفی جداگانه در زمره اهداف نظام اقتصادی اسلام محسوب نمود؛ چراکه دستیابی به رشد اقتصادی مقدمه تحقق بی نیازی جامعه بوده و در روایات نیز، غنا و بی نیازی به عنوان بهترین یاور در رسیدن به تقوای الهی دانسته شده است.
جایگاه نظام بانکی در نظام اقتصادی اسلام اگر بخواهیم نظام بانکی را به صورت سیستمی و به عنوان یک جزء از نظام اقتصاد اسلامی تعریف نماییم، با توجه به این واقعیت که در نظام اقتصادی اسلام ساختار سلسله مراتبی تعیین کننده اهداف نظام بانکی است، برای متناسب کردن فعالیت های سطح کلان نظام بانکی متعارف با نظام اقتصادی اسلام، باید اهداف نظام اقتصادی اسلام را که مرتبط با تخصص نظام بانکی است در حیطه وظایف نظام بانکی تعریف نماییم.
ازاین رو ـ برای مثال ـ نظام بانکی می تواند با توجه به شکاف طبقاتی موجود در جامعه و یا متغیرهای دیگری که در این زمینه قابل تعریف است، بخشی از تسهیلات اعطایی خود را که تأمین کننده هدف مقابله با تداول ثروت بین ثروتمندان است به طرح های اقتصادی بخش های محروم، تعاونی ها و اقشار غیرثروتمندی که توانایی بازپرداخت وام های بانکی را دارند اختصاص بدهد."