چکیده:
پژوهش حاضر مطالعه ای اسـت بـرای تعیـین رنـگ واژه هـای اصـلی زبـان فارسی و بررسی سلسله مراتبی این واژه ها. چـارچوب ایـن پـژوهش نظریـه برلین و کی (١٩٦٩) در مورد همگانیهای رنگ واژه هاسـت . روش مـورد استفاده در این پژوهش روش دیـویس و کربـت (١٩٩٤ و ١٩٩٥ و ١٩٩٩) است که با استفاده از روش های آماری، سعی در یافتن میـزان صـحت آن در مورد زبان فارسی داریم . داده های این پژوهش از افـرادی در دو گـروه سنی دبستانی و دانشگاهی به دست آمده اسـت . بررسـی نتـایج حاصـل از آزمون های فهرست سازی و نامیدن و بهترین نمونه نشان میدهد کـه زبـان فارسی ٦ رنگ واژة اصلی دارد. ٦ رنگ واژة اصلی در این زبـان بـه ترتیـب
خلاصه ماشینی:
این دو مردم شناس بـا بررسـی ٢٠ زبـان مختلف از خانواده های زبانی مختلف ، مجموعۀ یازده گانۀ رنگ واژه های اصلی را که هفـت مرحلۀ تکاملی (سلسله مراتب رنگ ٧) به صورت زیر دارد، ارائه دادند: / شکل ١: سلسله مراتب جهانی رنگ واژه های برلین و کی 1 Lucy 2 Shweder 3 Davies 4 Corbett 5 Berlin 6 Kay 7 Color hierarchy از یافته های برلین و کی این بود که زبان هایی کـه کمتـر از ١١ رنـگ واژة اصـلی دارنـد (به ندرت بیش از ١١ رنگ واژة اصلی در یک زبان وجود دارد)، از الگوی شـکل ١ پیـروی میکنند.
مـثلا رنـگ واژة بـنفش تمـام ویژگیهای مورد اشـاره در مقالـه را دارد، حتـی تمـام سـخنگویان بـا ایـن رنـگ واژه آشـنا هستند؛ پس چرا این واژه اصلی در نظر گرفته نشده است ؟ بـه طـور کلـی مـیتـوان گفـت پـژوهش هـای انجـام گرفتـه در زبـان فارسـی هـیچ کـدام آزمون بنیاد نبوده اند و تنها به عوامل واژگانی برلین و کی بسنده کرده انـد و سـعی در اثبـات آن و یا بررسی صحت آن نداشته اند.
فرض ما در این آزمون این است که رنـگ واژه هـای اصـلی در ایـن زبـان فراوانـی بیشـتر و میانگین جایگاه کمتری نسبت به رنگ واژه های غیراصلی دارند (یعنی زودتر بـه ذهـن یـک فرد میرسند).
فرض ما در این آزمـون ایـن اسـت کـه آزمـودنیهـا در مـورد رنـگ واژه هـای اصـلی اتفـاق نظـر بیشـتری دارنـد و بـه عبـارتی ، محـل مـورد اشـاره بـرای رنگ واژه های اصلی، به هم نزدیک تر است .