چکیده:
پژوهش حاضر به بررسی نقش قانون بازار اوراق بهادار ایران (مصوب سال ١٣٨٤) در رابطه با مدیریت سود مبتنی بر اقلام تعهدی و مدیریت سود واقعی میپردازد. با توجه به تفکیک کامل مقام ناظر و مقام اجرایی، تاکید بر شفافیت اطلاعات و در نظر گرفتن مجازات هایی برای فعالیت های گزارشگری غیرواقعی مدیران ، انتظار میرود پس از تصویب این قانون ، ریسک مدیریت اقلام تعهدی افزایش ، و در نتیجه ، استفاده از آن کاهش یافته باشد و در عوض ، مدیریت واقعی سود افزایش یافته باشد زیرا کشف آن نسبتا دشوارتر است . برای بررسی این موضوع ، از اقلام تعهدی اختیاری به عنوان معیار مدیریت سود تعهدی و از ترکیب جریان نقد عملیاتی غیرعادی، هزینه های تولیدی غیرعادی و هزینه های اختیاری غیرعادی به عنوان معیار مدیریت واقعی سود استفاده شد و فرضیات پژوهش با استفاده از داده های ٩٧ شرکت پذیرفته شده در بورس ، طی یک دوره ده ساله (از پنج سال قبل تا پنج سال پس از تصویب قانون ) مورد آزمون قرار گرفت . یافته ها نشان داد وقتی شرایط اقتصادی، تفاوت های خاص شرکت ها، و برخی دیگر از عوامل تاثیرگذار بر مدیریت سود را از طریق تحلیل رگرسیون چندگانه کنترل میکنیم ، در دورة پس از تصویب قانون بازار اوراق بهادار، مدیریت سود تعهدی روندی کاهشی داشته است اما مدیریت واقعی سود روند افزایشی پیدا کرده است . در واقع ، مدیران تا حدی روش های مدیریت واقعی سود را جایگزین دستکاری اقلام تعهدی نموده اند.
خلاصه ماشینی:
"به طور خلاصه ، پژوهش حاضر به بررسی این مساله میپردازد که آیا روند مدیریت سود تعهدی و نیز مدیریت واقعی سود در دورة پس از تصویب قانون بازار اوراق بهادار نسبت به قبل از آن ، تغییر کرده است یا خیر؟ و اگر تغییر کرده ، این تغییرات در چه جهاتی بوده است ؟ مبانی نظری پژوهش مدیریت سود و روش های مختلف آن مدیریت سود زمانی رخ میدهد که مدیران یا از اختیارات گزارشگری خود و یا از نفوذ و تاثیرگذاری خود بر تصمیمات عملیاتی، سرمایه گذاری و تأمین مالی استفاده میکنند تا به یک گزارش مطلوب دست یابند(ایوانس و همکاران ٢٠١٤،٣).
برای آزمون فرضیۀ دوم نیز به پیروی از تحقیقات مرتبط قبلی (مانند کوهن و همکاران ، ٢٠٠٨ و هولاک، ٢٠١٠) از الگوی شمارة ٦ استفاده میشود: [به تصویر مراجعه شود] بر خلاف الگوی شمارة ٥، در الگوی بالا، متغیر وابسته ، سطح کلی مدیریت سود واقعی است و این بار اثر قدرمطلق اقلام تعهدی اختیاری در سمت راست الگو کنترل شده است .
علاوه بر این ، ضریب متغیر ساختگی قانون بازار اوراق بهادار (α5) منفی و در سطح خطای ٥%، معنادار است که نشان میدهد پس از کنترل سایر متغیرها از جمله شرایط اقتصادی، در دورة پس از تصویب قانون بازار اوراق بهادار، مدیریت سود مبتنی بر اقلام تعهدی روندی کاهشی داشته است و بنابراین ، فرضیۀ نخست پژوهش مورد تائید قرار میگیرد."