چکیده:
ویژگی های قومی، مذهبی و زبانی درون کشورها، امروزه به عنوان عواملی به شمار می آیند که می توانند در جهت تقویت ابعاد سیاسی، اقتصادی و اجتماعی عمل نمایند در کشورهای اسلامی، دین اسلام به عنوان یک عامل اصلی برای پیوند و تقویت حس همبستگی مردمان این کشورها، که دارای
تفاوت های قومی، مذهبی، زبانی هستند، به شمار می آید. به نظر می رسد اسلام بیش از ادیان دیگر
به طور بنیادین با جامعه و حکومت در هم آمیخته است. این تنیدگی جامعه و حکومت، توان مقابله
مضاعفی برای اسلام به عنوان یک نیروی فرهنگی متفاوت از غرب فراهم میکند . پس از فروپاشی
کمونیسم، هیچ مجموعه عقاید مشخصی را در میان ملل جهان و در یک منطقه جغرافیایی وسیع
نمی توان یافت که مانند اسلام به شکلی نظام مند و به روشنی و قاطعانه با غرب به مخالفت پرداخته
باشد. به علاوه، خاورمیانه تنها محدوده جغرافیایی است که در چند دهه گذشته شاهد مداخله نظامی
غرب بوده است. در خاورمیانه، مذهب تشیع و تسنن چالش های اساسی با یکدیگر داشته اند و ایجاد
درگیری های فرهنگی، عقیدتی در میان کشورهای دارای پیروان این دو مذهب همواره مشاهده
می شود. هر چند هر دو مذهب از مذاهب دین اسلام هستند، ولی پیروان آنها اختلافات زیادی در
ارتباط با نوع عقاید دینی با یکدیگر دارند. از طرفی، جمعیت شیعه به لحاظ راهبردی در قلب
بزرگ ترین منطقه نفت خیز خاورمیانه و در عرض شاه راه های نفتی خلیج فارس قرار دارند شاید
آگاهی از این مساله باعث شده حساسیت غرب نسبت به ژئوپلیتیک شیعه قابل تحلیل باشد.
Islam in the Muslim countries acts as the main factor creating linkage and cohesion among the people who have ethnic، religious and lingual differences. Islam seems to have been interlocked with society and government more than the other religions do. This close link with society and government provides Islam with an added capacity as a cultural force different from the West. After the collapse of communism، no specific set of beliefs among the world nations and in a vast geographical area such Islam has opposed the West in a systematic and definite way. Moreover، the Middle East is the only geographical region that has seen Western military intervention in the past decade. In the Middle East، Shiism and Sunnism have frequently challenged each other as cultural and doctrinal clashes between the followers of these two denominations are always visible. The Shia population is strategically located at the heart of largestoil-rich area in the Middle East across the oil corridors of the Persian Gulf. This fact has led to the West’s sensitivity to the Shia geopolitics.
خلاصه ماشینی:
در اين مقاله سعي مي شود به اين سوال پاسـخ داده شـود کـه آيـا وجـود مـذهب شـيعه در محدوده ژئواستراتژيکي و ژئوپليتيکي خاورميانه به عنـوان يـک فرصـت مطـرح اسـت ؟ يـا اينکـه تهديدي عليه ديگر مذاهب به حساب مي آيد؟ بر ايـن اسـاس ، فرضـيه حاصـل ايـن گونـه شـکل مي گيرد که مذهب شيعه با توجه به مفهوم سازي ژئوپليتيک شيعه ، به عنوان يک عامل کليدي در تقويت حس هم بستگي ملي ، در کشورهاي شيعه مذهب به عنوان يک فرصت قلمداد مي گردد.
ژئوپليتيک شيعه در سال ١٩٦٤ ميلادي ژئوپليتيک در جهان به ويژه در غرب از نظر اسـمي مطـرود و از نظـر علمي در حال رکود بود که مورد انتقاد قرار گرفت ؛ به دلايلي همچون ، علم ژئوپليتيک ، که همـان ژئوپليتيک خاص آلمان و سياست هاي حزب نازي است و موجب بروز جنگ شده اسـت ؛ و ديگـر اينکه ظهور سلاح هاي هسته اي و توانايي پرتاب آنها به وسـيله هواپيمـا و موشـک ، فاصـله و بعـد مکاني را از اهميت انداخته بود، و جغرافيا را ظاهرا کم اهميت کرده بـود.
مي توان بيان کرد که در اکثر ايـن کـشورها «ديـن ابزار واقعي براي اداره و به کارگيري ساکنان يک محدوده جغرافيايي يـا قومـي بـراي رسـيدن بـه اهداف سياسي است که به وسيله سياستمدران برنامه ريزي شده و مي تواند به وسيله دولت هـا يـا 20 گروه هاي تروريستي مانند بنيادگرايان مذهبي به رهبري اسامه بن لادن صورت گرفته باشد.
با توجه به يافته هاي تحقيق ، در محدوده جغرافيايي خاورميانه و منطقه خليج فارس ، مذهـب شيعه به عنوان يک مذهب رسمي و کليدي مطرح مـي باشـد.