چکیده:
ترکیه به عنوان یکی از کنشگران مهم و اثرگذار منطقه خاورمیانه، از زمان روی کار آمدن حزب عدالت
و توسعه، روند های نوینی را در سیاست خارجی ترکیه در پیش گرفته است. این تغییر رویه که با
پیروی از الگو های سازه انگارانه قابل تبیین است، توانسته مدل اسلام میانه ترکیه را به الگویی مطرح و
قابل رقابت با سایر مدل های سیاست ورزی اسلامی موجود در منطقه تبدیل نماید. با وقوع خیز ش های
نوین در سرزمین های عربی منطقه خاورمیانه و رقابت برای به قدرت رسیدن توسط گروه های مختلف
با گرایشات گوناگون در این کشور ها، بحث تبعیت و پیروی از الگویی خاص در حکومت های جدید، از
مباحثی بوده است که بحث ها و مجادلات فراوانی را با خود به همراه داشته است. در این میان، ترکیه با
در نظر گرفتن ظرفیت های نرم و سخت موجود در ساختار خود و منطقه و همچنین با برجسته ساختن
بافت مذهبی (سنی شافعی)، مدارای فرهنگی با اقلیت ها در داخل و نیز همسویی راهبردی با غرب و
بزرگداشت شکوه و جلال امپراتوری عثمانی، سعی کرده از الگو های مطرح اسلامی در منطقه، (ایران،
عربستان و مصر) پیشی بگیرد و حکومت های جدید عربی و حتی جنبش های انقلابی را به حکمرانی
مسلمانان میانه رو در قالب حزب عدالت و توسعه دعوت کند.
As one of the major actors in the Middle East since the rise of the Justice and Development Party to power، Turkey has pursued new trends in its foreign policy. This change in practice that can be explained within the constructivist framework has managed to present Turkey’s moderate Islamic model as a pattern able to compete with other existing Islamic political models in the region. With the new uprisings in the Arab countries of the Middle East and rivalry for acquiring power among various groups in the countries، many debates have taken place concerning the pursuit of a particular model in the new governments. In the meantime، considering its soft and hard capacities، highlighting the religious fabric (Shafei Sunni)، cultural tolerance with the minorities at home، strategic coordination with the West، and praising the glory of the Ottoman Empire، Turkey has tried to take precedence over the existing Islamic models in the region (Iran، Saudi Arabia and Egypt)، inviting the new Arab governments and even the revolutionary movements to the rule of moderate Muslims within the Justice and Development Party framework.
خلاصه ماشینی:
در اين ميان ، ترکيه بـا در نظر گرفتن ظرفيت هاي نرم و سخت موجود در ساختار خود و منطقه و همچنين با برجسته ساختن بافت مذهبي (سني شافعي )، مداراي فرهنگي با اقليت ها در داخل و نيز هم سويي راهبردي با غـرب و بزرگداشت شکوه و جلال امپراتوري عثماني ، سعي کرده از الگوهاي مطرح اسلامي در منطقه ، (ايـران ، عربستان و مصر) پيشي بگيرد و حکومت هاي جديد عربي و حتي جنبش هاي انقلابي را به حکمرانـي مسلمانان ميانه رو در قالب حزب عدالت و توسعه دعوت کند.
ايـن پژوهش ضمن بررسي سازه انگارانه سياست خارجي ترکيه قبل و بعد از خـيزش هـاي خاورميانـه ، به دنبال طرح اين پرسش است که کشور ترکيه براي مدل شدن بر حکومت هاي جديد عربي ، چـه ظرفيت هايي دارد و آيا ره نامه عمق استراتژيک احمد داوود اوغلو، همچنان قابل اتکاست يـا اينکـه به پايان خود نزديک مي شود؟ فرضيه مورد آزمون از اين قرار است که تـراکم مـسائل امنيـتي در خاورميانه و دخيل بودن قدرت هاي پرتعداد و متعارض در منطقه ، سـبب شـده انـد ره نامـه داوود اوغلو دچار تغيير محتوا شود و ترکيه از جايگاه الگـو بـه شـريک راهـبردي تغيـير نقـش بدهـد.
اما اينکه چرا ترکيه با نوعي تغيير ايدئولوژي بيش از پيـش بـه سـمت کـشورهاي اسـلامي و دولت هاي خاورميانه اي رفته است ، بايد به مواردي از ايـن مولفـه هـا اشـاره کـرد، مـواردي چـون حمايت هاي اردوغان در طي ساليان جدي تر شدن مناقشه هسته اي ايران ، موافقت نامه تهران ، کـه با حضور ايران ، برزيل و ترکيه به امضا رسيد و درست يک روز پس از تحـريم هـاي سـازمان ملـل بود، و ميزباني اردوغان از احمدي نژاد در اجلاس امنيتي آنکارا، نمونه هايي از تبديل شـدن ترکيـه به يکي از حاميان اثرگذار جمهوري اسلامي در نظام بين الملل هستند.