چکیده:
مگه من چند نفرم؟ داستان دو نوجوان است که در تلاشاند معماهای زندگیشان را حل کنند و از این رهگذر به دیدگاه تازهای درباره دنیا دست مییابند. نگارنده در این یادداشت، به بررسی ساختار و محتوای پنهان این اثر پرداخته است. همچنین به این نکته اشاره شده است که احتمالا فضاهای داستانی این کتاب برای مخاطب نوجوان چندان جذابیتی ندارد
خلاصه ماشینی:
مجتبی و رضا یک هفته وقت دارند به این سه مشکل رسیدگی کنند و گره ماجراها را بگشایند؛ و این میشود که داستان مگه من چند نفرم؟ شکل میگیرد.
نوجوانی که باید بهدنبال گرهگشایی از ماجراهای غیرمعمولی باشد که برای او اتفاق افتادهاند، در کنار حضور پررنگ شهر و مترو، کلاسیکترین و مشهورترین داستان کارآگاهی نوجوانانه را به یاد میآورد: امیل و کارآگاهان نوشتۀ اریش کستنر؛ اما آیا مگه من چند نفرم؟ تنها به اتکا به این دو عنصر، میتواند داستانی جنایی ــ کارآگاهی باشد؟ پیشازاین اشاره شد که یکی از مهمترین اصول این نوع از رمانها، داشتن پیرنگی منسجم و استفاده از شبکهای از سرنخهاست.
پس اینطور میتوان نتیجه گرفت که مگه من چند نفرم؟ تلاش دارد تا به سمت رمان کارآگاهی حرکت کند و بعضی از عناصر آن، ازجمله تعلیق و گرهافکنی را در خود دارد؛ اما پیرنگ ضعیف داستان بدونشک آن را از دایرۀ رمانهای جنایی ـ کارآگاهی خارج میکند.
مگه من چند نفرم؟ داستانی است که تلاش دارد نوجوان را برای گام گذاشتن به دنیای جدید آماده کند اما بیدقتی نویسنده در آفرینش فضاهای داستانی و نوع کاربرد کلمات، در لایههای زیرین اثر مفاهیمی را بازنمایی میکند که نهتنها برای نوجوان امروز احتمالا چندان جذاب نخواهد بود، بلکه حتی باید در درست بودن آنها نیز شک کرد.
همۀ اتفاقات داستان در بستر این مفهوم گرد هم میآیند تا آن را پررنگ کنند کتاب در لایههای زیرین خود دست به تبلیغ ارزشهایی میزند که یا در دنیای امروز تعاریف متفاوتی از آنها ارائه میشود؛ مثل ازدواج مجدد؛ یا افراد را با ملاکهایی طبقه میکند که امروزه فاقد ارزش هستند