چکیده:
نویسنده در این مقاله به نقد کتاب تجدد ناتمام روشن فکران ایران تالیف غلامرضا گودرزی می پردازد. این کتاب در سال 1387 در چهار فصل منتشر شده است. هدف نویسنده از تالیف این کتاب ارائه سیری تاریخی از «نقش روشن فکران ایران در تجدد ناتمام» ایران است. از مهم ترین نقدهای وارد بر این اثر می توان به نداشتن چهارچوب نظری برای پژوهش، ارائه دیدگاه های مختلف بدون نقد و بررسی آن ها، وارد کردن ایرادهای ناروا و غیرمستند به روشن فکران، تکراری بودن بسیاری از مطالب کتاب، استفاده از مفاهیم بدون تبیین روشن گرانه آن ها، و نبود نوآوری در کتاب اشاره کرد.
This paper reviews and criticizes the “Incomplete Modernity of Iranian Intellectuals”, written by Gholamreza Goodarzi (2008). The book includes four chapters and the author intends to offer a historical trend of the role of Iranian intellectuals in the incomplete modernity in Iran. The most criticism consists of: the lack of theoretical framework for the research, offering the variant approaches without reviewing and criticizing them, criticizing with no grounds and documents, saying again the repeated claims, using the concepts without understandable explaining, and the lack of innovation.
خلاصه ماشینی:
٢. معرفی کتاب مؤلف در فصل اول به معرفی ابعاد تجدد می پردازد و تأکید مـی کنـد: «بـا وجـود این که تجدد ابتدا روی نظامی خود را به ایرانیان نشـان داد ولـی بـه تـدریج ابعـاد سیاسی و اقتصادی آن اهمیت بیش تری پیدا کرد و به ویژه با مقولۀ فرهنـگ اهمیـت آن بیش تر شد» (گودرزی ، ١٣٨٧: ٢٣).
در ادامه ، گودرزی دیدگاه دو نویسنده دربارٔە مدرنیته را بررسی می کند کـه یکـی فرزین وحدت است ، که با رویکرد فرهنگی و بر اساس تئـوری انتقـادی بـه موضـوع پرداخته است ، و دیگری علی میرسپاسی ، که چشم انداز محدود برخی از روشن فکـران ایرانی را نقد کرده است .
سپس مؤلف به آسیب شناسی جریان روشن فکـری پرداختـه اسـت کـه در آن بـه تجددگرایی ناتمام و تک بعدی ، بی اعتنایی به سنت ، فقدان تفکر انتقادی ، تأکید بـیش از حد بر سیاست و غفلت از مناسبات اقتصادی و اجتماعی ، فرار از تحقیق جدی ، و عدم بررسی تجارب کشورهای در حال توسعه اشاره شده است .
اگر ایـن مـدعا درسـت باشد، بر اساس تعریف نویسنده ، ما اساسا روشن فکر نداریم ؛ چون مؤلف بارها روح و مغز جریان روشن فکری را تفکر انتقادی می داند و اگر این تفکر وجود نداشته باشد، چه روشن فکری بر جای می ماند؟ باز مؤلف این دیدگاه را به نقل از علی میرسپاسی مطرح می کند که «روشن فکران ایرانی علاقه ای به گفت وگـو ندارنـد و فاقـد تفکـر انتقـادی بوده اند و با دیگری کردن یک دیگر باب هرگونه بحث و گفت وگـو را بـه روی خـود بسته اند».