خلاصه ماشینی:
"در واقع آنها معتقد بودند که تضادی بین این دو مفهوم وجود دارد:عشق ضد مدیتیشن است و مردمی که گرفتار عشق میگردند،هرگز نمیتوانند اشخاصی معنوی و آرام(مدیتیتور)باشند.
عشق به شما،حد اقل برای چند لحظه سکوت و خاموشی را اعطاء میکند،که این نیز جزئی ضروری از مدیتیشن است و نهایتا اگر عشق سبب شود که به ارضاء جنسی برسید،که به اصل مدیتیشن پی خواهید برد.
پس طبیعی است که آنها ایدههای غلطی به شما بیاموزند و ضد و مقابل عشق باشند و حتی تصوراتی درباره مدیتیشن(مراقبه)را ارائه کنند،چرا که شما هیچ تجربه بنیادی از آن ندارید.
فردی که به این خلوص و پاکی دست مییابد،دیگر نیازی به سکس نخواهد داشت و به مشکل روانی نیز دچار نخواهد گشت و هیچ ممنوعیتی هم در کار نخواهد بود.
او میتواند از سکس لذت ببرد و میتواند چنین لذتی را برای فرد مقابل نیز فراهم آورد،چرا که ارگاسم او فورا بدل به مراقبه و مدیتیشن میگردد."