چکیده:
شبیه سازی رشد شهری در مسیری پایدار و بهینه ، همواره از چالش های موجود در عرصـه هـای مـدیریت و برنامه ریزی شهری است . از مدل های پرکاربرد در این زمینه ، خودکاره های سلولی هستند که طی چنـد دهـه اخیر، مورد توجه بسیاری از محققان حوزة پیش بینی رشد شهری قرار گرفته اند. تحقیقات انجام شده حاکی از آن است که خروجی مدل متعارف خودکارة سلولی به اندازة سلول و ترکیب همسایگی حساس بوده و با تغییر در اندازة این پارامترها، نتایج نیز دگرگون میشوند. به همین منظور، مدل های خودکارة سلولی بـرداری معرفـی شدند که در طی دورة تکامل خود توانسته اند بر محدودیت های ذکرشده در مدل متعارف خودکارة سلولی فائق آیند و نتایج بهتری به دست دهند. هدف این تحقیق ، شبیه سازی رشد شهری به وسیله خودکارة سلولی برداری و نمایش چگونگی رشد و توسعه شهر در ساختاری پارسل مبنا، با تفکیک پذیری مکانی زیاد است . در این مدل ، ساختار همسایگی به صورت یک بافر خارجی از لبه های پارسل و براساس یک تابع وزن دار از مولفه های فاصله ، مساحت و کاربری پارسل های کاداستری تعریف شده است . مدل ارائه شده با استفاده از داده های مکانی منطقه ٢٢ شهرداری تهران اجرا و تحلیل شده است . نتایج بیانگر توانایی مدل در ارزیابی آثار متقابل کـاربریهـای مختلف شهری در اندازه های مختلف و فاصله های گوناگون از یکدیگر بوده و همچنین ، نشان دهندة رشد شهر در تناسب قابل قبولی از چیدمان کاربریهای مختلف شهریاند. از آنجایی که در این مدل ، امکـان تخصـیص کاربریهای مختلف شهری فراهم شده ، میتوان از آن در زمینه تصمیم گیریهای مکانی و برنامه ریزی کاربری اراضی شهری بهره برد.
خلاصه ماشینی:
مـدل VecGCA بـا همسـایگی دینامیـک ، مسـتقل از اندازة سلول و ترکیب همسایگی بوده و بینیاز از تحلیل حساسـیت اسـت ( Moreno, Wang ٥٣ :٢٠٠٩ ,Marceau &)؛ ولی این مدل فقط امکان رشد را برای پلیگون های متصل به اشـیای توسعه یافته فراهم میکند و زمینـۀ رشـد پراکنـده در نـواحی مختلـف را ایجـاد نم یکنـد.
هدف این مطالعه ، ارائۀ مدل خودکارة سلولی برداری برمبنای پارسل کاداستری است ؛ به نحوی که بتواند موارد زیر را مرتفع کند: استفاده از یک فضای نامنظم برداری برای نمایش فضا و انطباق کامل ساختار پارسلی بر هستنده های مکانی؛ انجام تمام مراحل شبیه سازی مستقیما بر داده های GIS شهری؛ امکان ایجاد خودکار فضای توسعۀ پارسلی؛ طراحی یک ساختار همسایگی انعطاف پذیر.
٢-٢-٢- فاصلۀ بین دو پارسل (dab ) با افزایش فاصله بین دو کاربری پیامدهای خارجی مکانی آن ها کاهش مییابند؛ بنابراین ، در پژوهش حاضر اثر عامل فاصله بین دو پارسل a و dab( b) طبق رابطۀ ٣ به صورت یک عملگـر کاهشـی از فاصله بیان شده است (٢٦٩ :٢٠٠٦ ,Kaplan &Cohen ;٦٦٩ :٢٠٠٤ ,Knaap &Song ): رابطۀ ٣ f(dab)=exp(−dab/1000) در این تحقیق ، برای بیان فاصلۀ بین دو پارسل از روش اندازه گیری کوتاه ترین فاصـله بـین نزدیک ترین دو لبه ، دربرابر روش اندازة فاصله میـان مراکـز دو پلیگـون اسـتفاده شـده اسـت .