چکیده:
در حالی شاهد توسعه روزافزون رشته فرش دست بافت در مقطع دانشگاهی هستیم که فقر منابع معتبر و دست اول بهشدت احساس میشود. اندک کتابهای منتشر شده در این حوزه نیز عاری از اشکال و ابهام نیستند. در این مقاله، کتاب شناخت فرش، برخی مبانی نظری و زیرساختهای فکری با تاکید بر سلسله صفوی و تحولات قالیبافی، با هدف بسط زمینههای مطالعاتی تاریخ فرش ایران و با تمرکز بر تحلیل محتوای کتاب، بهشیوه توصیفیـــ تحلیلی نقد شده است. این پژوهش در دو محور «بررسی شکلی و محتوایی کل کتاب» و «سلسله صفوی و تحولات قالیبافی» که برفصلهای پنجم تا هفتم تاکید دارد، تنظیم شده است. این مطالعه نشان میدهد این کتاب در محورهایی چون تناسب عنوان کتاب با محتوای، فرضیهها و دلایل، و تحلیل مباحث تاریخی هنر ایران نیازمند بازنگری و اصلاح است
خلاصه ماشینی:
در این مقاله، کتاب شناخت فرش، برخی مبانی نظری و زیرساختهای فکری با تأکید بر سلسلۀ صفوی و تحولات قالیبافی، با هدف بسط زمینههای مطالعاتی تاریخ فرش ایران و با تمرکز بر تحلیل محتوای کتاب، بهشیوۀ توصیفیـــ تحلیلی نقد شده است.
با این امید که نقد و بررسی برخی نظرات و فرضیههای طرحشده در این کتاب بتواند مورد توجه پژوهشگر و ناشر محترم واقع شود و در چاپهای بعدی کتاب اصلاح، یا دلایل بیشتری در اینباره ارائه شود، نوشتار حاضر در دو بخش «بررسی شکلی و محتوایی» و «تحلیل فرضیهها» از نظر میگذرد؛ هر چند طرح این مباحث بهنوبۀ خود میتواند زمینههای مطالعاتی مفیدی برای مباحث تاریخی فرش ایران ـــ که مورد تأکید نویسندۀ کتاب نیز هستـــ پیش روی علاقهمندان فرششناسی ایران قرار دهد.
درحالی محتوای گفتارهای اول و سوم با عناوین پرمغز «زیرساختهای فکری» و «سبک و مکتب در دانش فرششناسی» ـــ که عنوان اصلی کتاب نیز بر پایۀ همین عناوین انتخاب شده استـــ به بیش از دو صفحه نمیرسد که در این فصل نویسنده تاریخ صفوی را از قرن هفتم و هشتم قمری تا زمان شاه محمد خدابنده، چهارمین پادشاه صفوی، به تفضیل با بیان جزئیات به قدرت رسیدن و قتل پادشاهان و توطئههای درون دربار در دوازده صفحه آورده است؛ جالب اینکه وقتی نوبت به مقتدرترین و شناختهشدهترین و هنردوستترین پادشاه این سلسله، شاه عباس اول، میرسد که در توسعۀ کارگاههای متمرکز قالیبافی نیز نقش بهسزایی داشته است، و لازم بود در راستای فرضیههای طرح شده نگارنده بهطور مبسوط به آن پرداخته شود، بحث ناتمام رها میشود.