چکیده:
ادبیات عرفانی قسمتی از میراث منظوم و منثور فارسی است که تحت تاثیر معنوی عرفان اسلامی در تاریخ و تمدن اسلامی بهوجود آمده و یکی از موضوعات پژوهشی مورد علاقه مستشرقان بوده است؛ تحقیقات و مطالعاتی که عموما بر مبنای روشهای مطالعاتی غربی تدوین شده و روشهایی که عمدتا بروندینی بودهاند. از اینرو نتایج مطالعات مستشرقان در این عرصه غالبا با نتایج مطالعات مسلمانان متفاوتند؛ چراکه پژوهشگران مسلمان برخلاف مستشرقان، ادبیات عرفانی را در ساحت دینی تحلیل میکنند. از اینرو این تحقیق درنظر دارد با روش تحلیلی ـ توصیفی به بررسی نظریات مختلف مستشرقان - که عموما تاریخی است - بپردازد و در نهایت با ارائه نظریات محققین فارسیزبان و مسلمان در این خصوص عنوان کند که نگاه تاریخی، تبیین صحیح و مناسبی از منشا شکلگیری ادبیات عرفانی نیست؛ چراکه پیوند شعر و عرفان اسلامی، پیوندی فرازمانی، معرفتی و غیر تاریخی است.
خلاصه ماشینی:
بررسی و نقد منشأ شکلگیری ادبیات عرفانی در تمدن اسلامی از منظر مستشرقان مهدی بهرامی* سید ابوالقاسم حسینی (ژرفا)** چکیده ادبیات عرفانی قسمتی از میراث منظوم و منثور فارسی است که تحت تأثیر معنوی عرفان اسلامی در تاریخ و تمدن اسلامی بهوجود آمده و یکی از موضوعات پژوهشی مورد علاقه مستشرقان بوده است؛ تحقیقات و مطالعاتی که عموما بر مبنای روشهای مطالعاتی غربی تدوین شده و روشهایی که عمدتا بروندینی بودهاند.
از اینرو این تحقیق درنظر دارد با روش تحلیلی ـ توصیفی به بررسی نظریات مختلف مستشرقان - که عموما تاریخی است - بپردازد و در نهایت با ارائه نظریات محققین فارسیزبان و مسلمان در این خصوص عنوان کند که نگاه تاریخی، تبیین صحیح و مناسبی از منشأ شکلگیری ادبیات عرفانی نیست؛ چراکه پیوند شعر و عرفان اسلامی، پیوندی فرازمانی، معرفتی و غیر تاریخی است.
یکی دیگر از اختلافاتی که در جریان عرفان و تصوف وجود دارد و هنوز تحقیق جامع و شایستهای در مورد آن انجام نشده بررسی چگونگی شکلگیری ادبیات عرفانی در تاریخ و تمدن ایران اسلامی است.
وی در ادامه عنوان میکند با وجود اینکه در تبیین عرفان و تصوف در تاریخ و تمدن اسلامی تلاشهای فراوانی صورت گرفته، اما منشأ شکلگیری ادبیات عرفانی از آن جمله مسائلی است که خاورشناسان در بیشتر آثار خود بهسادگی از آن عبور کرده و تنها به پاسخهایی تاریخی و غیر رضایتبخش در این مسئله اکتفا کردهاند.
بر این اساس میتوان گفت نظر بسیاری از محققان حوزه عرفان و ادبیات عرفانی فارسیزبان یا بهطورکلی شرق، بسیار متفاوت از مستشرقان است؛ همانطور که این اختلاف در منشأ شکلگیری عرفان اسلامی نیز مشهود است.