چکیده:
در این پژوهش که با روش توصیفی ـ تحلیلی صورت پذیرفته نظریة خاص آیتالله جوادی آملی درخصوص تولید علم دینی، که به نظریة «علم دینی حداکثری» شهرت یافته، تبیین میشود. ایشان نظریة تولید علم دینی را به گونهای سامان میدهد که در ضمن آن هریک از مبادی معرفتی بشر، اعم از عقل، نقل، شهود و حتی تجربة حسی، ارزش و اعتبار خاص خود را بهدست میآورند. پس از بررسی و دستهبندی آرای معظم له درخصوص معنای دقیق علم دینی، به تبیین راهکارهای تولید علم دینی از دیدگاه ایشان پرداخته، بیان میکند که ایشان با برداشتی جدید از معنای دین و رابطة آن با عقل، دستکم به سیزده راهکار مشخص درخصوص تولید علم دینی، مبتنیبر نظریة خود دست یافتهاند که البته میتوان این راهکارها را در رابطة طولی به «راهکارهای مرتبط با حوزة نظریهپردازی» و «راهکارهای مرتبط با حوزة عملیاتی و میدانی» دستهبندی کرد.نگارنده ابهاماتی بر این نظریه وارد میداند، که با بهسازی و رفع مشکلات این نظریه، میتوان آن را مبنای مناسبی برای فعالیتهای نظریهپردازانه و فعالیتهای عملی درخصوص تولید علم دینی قرار داد.
خلاصه ماشینی:
"به نظر میرسد این دیدگاه از دو حیث میتواند راهکاری عملیاتی شمرده شود: نخست، آنکه درنتیجة اعمال این دیدگاه درخصوص عالم، در پی مشاهدة هر پدیدهای، به دنبال فهم و کشف حکمتهای خلقت خداوندی باشیم و با کشف روابط واقعی حاکم بر عالم که از مبدائی هوشمند و آگاه نشئت گرفته است، بر دامنة آگاهیهای خود بیافزاییم؛ دوم، آنکه بر مبنای گفتة استاد در باب ماهیت علم دینی که کشف عالم واقع را کشف فعل خدا میداند، تأثیر این دیدگاه به عالم کمک میکند حتی تعامل بهتر و عمیقتری با متون نقلی بهمنظور شناخت هستی برقرار کند و چنانچه در متون دینی به علومی جزئی یا کلی دربارة مخلوقات مادی اشاره شده باشد، با اتخاذ این دیدگاه، دین جامع را بهتر درک کند.
1 آیا اینکه این امر را به نحو ظنی به فعل خدا نسبت دهیم ما را مجاز خواهد کرد آن را دینی بخوانیم؟ آیا با همة این ظنون میتوان معنای محصلی برای «دین جامع توحیدی» قائل شد؟ اشکال دوم آن اموری که هماکنون بهعنوان «علم» در مجامع علمی و دانشگاهی معروف است، موضوعاتی دارد که نسبت به نگاه دینی و غیردینی لابشرط است؛ یعنی ملحد یا موحد بودن دانشمندی که پشت تلسکوپ یا میکروسکوپ یا در آزمایشگاههای فیزیک و شیمی مشغول تحقیق برروی اشیا و پدیدههای مادی است در دریافتهای تجربی او تفاوتی ایجاد نمیکند؛ درنتیجه، اینکه اعتقاد عالم به خدا و لحاظکردن وجهة ارتباط موضوع علم با حضرت ربوبی را همزمان با بررسی یک مسئلة علمی، شرط دینی بودن آن قرار دهیم؛ این کار از باب وضع اصطلاحی جدید در مقولة علم دینی اشکالی ندارد، اما خروج از محل نزاع محسوب میگردد؛ به عبارت دیگر، هرچند این نحوة نگاه عالم به عالم بسیار شایسته است و میتواند او را در تحکیم باورهای دینیاش یاری کند، اما نباید از نظر دور داشت که هر پاسخی میبایست دقیقا جواب سؤال سائل باشد."