چکیده:
مقاله حاضر بر اساس پژوهش میدانی در میان متخصصان علوم اجتماعی زنان انجـام شده و به معرفی چالش های پژوهش علوم اجتماعی زنان از منظر آنان پرداخته است . به بیان دیگر بررسی آسیب شناسـانه وضـعیت موجـود، دسـتمایه مصـاحبه بـا اعضـاء اجتماع علمی این عرصه تخصصی قرار گرفته تا درنهایـت ، موانـع تجربـه شـده امـر پژوهش در این حوزه در قالب مقولاتی بدست آید. اطلاع رسانان در این تحقیق ، متخصصان علوم اجتماعی بودند که سابقه پژوهش در حوزه زنان را در کارنامه خود داشته و برحسـب تجـارب خـود، ارزیـابیهـایی از پژوهش های انجام شده به عنـوان بخشـی از سـاختار علمـی ایـن حیطـه در جریـان مصاحبه های نیمه سازمان یافته ارائه داده اند. یافته ها نشان میدهد که مهم ترین چالش هـای پـژوهش علـوم اجتمـاعی زنـان شامل فقدان استقلال علمی پژوهشی تحقیقات سازمانی، نادیده گرفتن مسـائل زنـان ، به رسمیت شناخته نشدن موضوع زنان در علوم اجتماعی، ضـعف علمـی کنشـگران آکادمیک علوم اجتماعی در حوزه زنان ، جوسازی و به حاشیه راندن محققـان حـوزه علوم اجتماعی زنان ، محدودیت انتخاب موضوع ، گسـیختگی پـژوهش هـا از مسـائل عینی زنان ، بلااستفاده ماندن نتایج پژوهش های اجتمـاعی، محـدودیت دسترسـی بـه منابع علمی، اطلاعاتی و به طور کلـی عـدم تکمیـل رونـد انباشـتگی پـذیری علـم و درنهایت ضعف تحلیل است . هرچند بخشی از این چالش ها مبـتلا بـه حـوزه علـوم اجتماعی در معنای عام آن است اما بخش دیگر خاص علوم اجتمـاعی زنـان اسـت . درمجموع باید گفت این چالش هـا در ارتبـاط بـا یکـدیگر تعریـف شـده و حیـات پژوهش علوم اجتماعی زنان را مورد تهدید قرار میدهند.
خلاصه ماشینی:
یافته ها نشان میدهد که مهم ترین چالش هـای پـژوهش علـوم اجتمـاعی زنـان شامل فقدان استقلال علمی پژوهشی تحقیقات سازمانی، نادیده گرفتن مسـائل زنـان ، به رسمیت شناخته نشدن موضوع زنان در علوم اجتماعی، ضـعف علمـی کنشـگران آکادمیک علوم اجتماعی در حوزه زنان ، جوسازی و به حاشیه راندن محققـان حـوزه علوم اجتماعی زنان ، محدودیت انتخاب موضوع ، گسـیختگی پـژوهش هـا از مسـائل عینی زنان ، بلااستفاده ماندن نتایج پژوهش های اجتمـاعی، محـدودیت دسترسـی بـه منابع علمی، اطلاعاتی و به طور کلـی عـدم تکمیـل رونـد انباشـتگی پـذیری علـم و درنهایت ضعف تحلیل است .
هرچند مطالعات جسته گریخته ای درباره زنان و نیز مطالعات جنسیتی برخی موضوعات از چهار دهه پیش و بـا ایجاد و تثبیت رشته جامعه شناسی در ایران انجام شده ، اما از دهه ٨٠ با تزاید و تمرکز پژوهش های تخصصـی ایـن حوزه به سبب راه اندازی رشته مطالعات زنان ، ازجمله پایان نامه ها و نیز طرح تحقیقات سازمانی با راه اندازی مرکـز تخصصی مطالعات زنان روبروییم .
این اقبال هم برآمده از تغییرات اجتماعی جامعه ایران و تحولات ، مناسبات و معادلات جنسیتی بوده که عالمان نکته سنج علوم اجتماعی را به عنوان متخصصان علم شناخت جامعه ، به مطالعه سوق داده و هم ناشی از ایجاد رشته دانشگاهی در مقاطع تحصیلات تکمیلی و نیز راه اندازی نشریات علمی پژوهشی مختص موضوعات زنان بوده که به تعلیم دانشجویان و ارائه هر چه بیشتر تولیدات پژوهشی در این حیطه انجامیده است .
بنابراین ازآنجاکه پژوهشگران متخصص علوم اجتماعی زنان به عنوان کنشگران علمی این حوزه برحسب تجارب کاری و مطالعاتی بهترین گزینه برای ارزیابی آسیب های متبادر هستند، میتوانند بر اساس دانش و تجربه خود شناخت مفیدی از جریان پژوهش ارائه دهند.