چکیده:
هدف از این پژوهش ، توصیف اثر تمرین های تداومی و تناوبی بر هورمون گرلین در زنان چاق غیر ورزشکار بود. بدین منظور تعداد ٣٠ نفر از دانشجویان داوطلب دختر دارای اضافه وزن و چاق (٢٦ ≥ BMI) انتخاب و به طور تصادفی به سه گروه تمرین تداومی، تمرین تناوبی و کنترل تقسیم شدند. گروه های تمرینی به مدت ١٢ هفته و هر هفته سه جلسه با شدت و مسافت مشخص به تمرین پرداختند. پیش و پس از ١٢ هفته تمرین ، گرلین (روش الایزا)، وزن بدن ، درصد چربی، BMI و اکسیژن مصرفی بیشینه اندازه گیری شدند. با استفاده از تحلیل واریانس یکطرفه ، نتایج نشان دادکه تمرین تداومی و تناوبی بر گرلین ، وزن بدن ، درصد چربی، BMI و اکسیژن مصرفی بیشینه اثر معنیداری داشت (٠٥/≤٠ p) و بین دو روش تمرینی تفاوت معنیداری نبود؛ بنابراین ، به نظر میرسد که تمرین ورزشی (تداومی و تناوبی) منجر به افزایش معنیدار سطوح گرلین پلاسما میشود.
خلاصه ماشینی:
با استفاده از تحليل واريانس يکطرفه ، نتايج نشان دادکه تمرين تداومي و تناوبي بر گرلين ، وزن بدن ، درصد چربي، BMI و اکسيژن مصرفي بيشينه اثر معنيداري داشت (٠٥/≤٠ p) و بين دو روش تمريني تفاوت معنيداري نبود؛ بنابراين ، به نظر ميرسد که تمرين ورزشي (تداومي و تناوبي) منجر به افزايش معنيدار سطوح گرلين پلاسما ميشود.
در اين پژوهش افراد از يک برنامه تمريني با شدت ٧٠ تا ٨٠ درصد ضربان قلب بيشينه و براي ٥ جلسه در هفته استفاده کردند و نتايج حاصل از پژوهش نشان داد که غلظت گرلين به طور معنيداري در گروه کاهش وزن ناشي از تمرين کاهش داشته است (١٨).
همچنين اطلاعات بسيار اندکي درباره تاثير يک دوره تمرين (کوتاه يا طولاني مدت ) بر پاسخ سطوح گرلين در انسان (٦، ١٨) و موش صحرايي (١) موجوداست و تا کنون تأثير دو روش تمرين ورزشي تداومي و تناوبي بر ميزان سطوح گرلين مورد بررسي قرار نگرفته است ؛ بنابراين پرسش هايي که مطرح ميشود عبارتند از: آيا تمرين تداومي و تناوبي بر سطوح پلاسمايي گرلين در زنان چاق مؤثر است ؟ و آيا بين اثر اين دو روش بر سطوح گرلين در زنان چاق غير ورزشکار تفاوتي وجود دارد؟ روش شناسي پژوهش آزمودني ها در آغاز با نصب اعلاميه هاي فراخوان در دانشگاه شهر قدس و دعوت پژوهشگر به شناسايي افراد داراي اضافه وزن و چاق که مايل به اجراي فعاليت ورزشي براي تعديل وزن و بهبود وضعيت فيزيولوژيک خود باشند، اقدام شد.
Human plasma ghrelin levels increase during a one – year exercise program, J clin Endocrinol Metab: 90, 820–825.