چکیده:
فقه تربیتی یکی از عرصه های جدید نوظهور در تربیت پژوهی است که دستورکار خود را به «تعیین بایدها و نبایدهای شرعی رفتارهای مربیان و متربیان و دیگر عوامل انسانی دخیل در عمل تربیتی»، اختصاص داده است . این فکر، که به مرور بر آثار وادبیات آن افزوده میشود در هیبت دانش میانرشته ای خود را عرضه کرده و لازم است با نگاه درجه دو و از سنخ فلسفه مضاف، مورد واکاوی قرار گیرد. هدف این نوشتار طراحی «فلسفه علم فقه تربیتی » است . برای این منظور در ابتدا الگویی از مسائل «فلسفه علم فقه تریبتی » طراحی، و مطابق آن، مجموعه بررسیهای عقلی و فرازین در مورد این علم در سه محور دسته بندی شد: ١. مسائل هویت شناختی این علم ٢. مسائل فرامسئله ای این علم ٣. مسائل پیرامونی این علم . این نوشتار که خود را گامی اولیه در این مسیر تلقی میکند در روند پژوهش پیشنهادهایی از سنخ تاسیس عرصه های مطالعاتی جدید نیز ارائه کرده است .
خلاصه ماشینی:
"فقه تربیتی هرچند میتواند تلاشی کوچک و غیرسازمانیافته و یافقاهتی خودانگیخته و محدود باشد،اهمیت مطالعات تربیتی مقتضی این است که این قلمرو توسط دانشی مستقل و منسجم مورد مطالعه قرار گیرد؛ به این ترتیب با تلاش دانش آموختگان حوزه علمیه و پژوهشگران تربیت اسلامی، چندی است که این عرصه جدید هویتی مستقل به خود گرفته و اندک اندک سهمی از ادبیات«مطالعات تربیت اسلامی » را به خود اختصاص داده و شایسته است این فکر درلباس دانشی مستقل ، مورد بررسی قرار گیرد و این بار به جای اینکه رفتارهای تربیتی، موضوع شناسایی محمولات شرعی تلقی شود،دانش فقه تربیتی به مثابه موضوع ( وهویت جمعی و کنارهم نشسته گزارههای این علم )، زیر ذرهبین قرار گیرد و از دیدی ثانوی و با نگاهی درجه دوم به آن نگریسته شود.
فارغ ازترکیب اتحادی یا انضمامی این مجموعه علوم (اعرافی و موسوی، ١٣٩٠)، باید گفت که علم فقه تربیتی، رابطه و تمایز مشخصی باعلوم تربیتی دارد که برای رعایت اختصار به مجال دیگری سپرده میشود (اعرافی، ١٣٩١الف : ٤٢٨تا ٤٣١) و با اعتبار معرفت شناختی دین وعدم اصرار جزمگرایانه ١ بر بیاعتباری و حتی بیمعنایی گزارههای متافیزیک و فلسفی در رویآوردهای پوزیتویستی، علم فقه تربیتی نیز در شمارعلوم تربیت پژوه قرار میگیرد."