چکیده:
فرجام شناسی، بخشی از الاهیات است که به مطالعه امور پایانی از سرنوشت آینده بشر میپردازد، هم از لحاظ فردی و هم از لحاظ جهانی. در سطح فردی، فرجامشناسی راجع به حیات پس از مرگ، بهشت و جهنم بحث می کند. در سطح جهانی، درباره ملکوت آتی خدا و دگرگونی و بهبودی کامل شرایط تاریخی کنونی میپردازد. از اینرو، فرجامشناسی مسیحی، به هدف آفرینش یعنی کمال و نجات فردی و جمعی مربوط میشود. فرجامشناسی مبتنی بر عهد جدید، عمدتا فرجامشناسی آیندهبینانه است؛ برخی از شیوه های مطالعه فرجامشناسی در عهد جدید به قرار زیر است: فرجامشناسی عیسی، فرجام شناسی یوحنا، فرجامشناسی پولس. بخش عمده فرجام شناسی پولس قدیس را میتوان توضیح مسیحا بودن حضرت عیسی دانست. اعتقاد بر این است که زندگی و خدمات مذهبی عیسی مسیح، در آمدن اول او بوده است و با آمدن دوم او، «ملکوت خدا» بهوجود خواهد آمد. در فرجامشناسی جهانی پولس، رجعت مسیح، آغاز دگرگونیهای عمیق و حیرتآور خواهد بود، هم در جهان بشری و هم در جهان طبیعی. ما در این مقاله، بر آنیم مولفه های سازنده فرجام شناسی جهانی پولس را واکاوی کنیم؛ از اینرو، رسالههای پولس را به چهار دسته تفکیک کرده، جداگانه بررسی می کنیم.
Eschatology is a branch of theology that studies the Last Things of human’s future destiny، both individually and universally. In the individual level، eschatology discusses the life after death، heaven and hell. In the universal level، it focuses on God’s Kingdom to come and the total change and improvement of present historical circumstances. Thus، Christian eschatology is concerned with the goal of creation، that is to say، fulfillment and salvation in the individual and collective levels. The eschatology based on the New Testament is largely a futuristic eschatology. Some of the methods of studying eschatology in the New Testament are as follows: Jesus’s eschatology، John’s eschatology، Paul’s eschatology. The main part of Paul’s eschatology can be considered as the explanation of the Messiahship of Jesus. It is believed that Jesus Christ’s life and priesthood have been during his first coming، and God’s Kingdom will be realized during his second coming. In Paul’s universal eschatology، the second coming of Christ is the starting-point of some deep and astonishing developments in both the human and natural worlds. The author in this paper is going to investigate the components of Paul’s universal eschatology; so، having divided Paul’s epistles into four groups، it examines them in detail.
خلاصه ماشینی:
"در نتیجه، در بازۀ زمانی کوتاه میان نوشتن نامۀ اول تسالونیکیان و نامۀ دوم تسالونیکیان، انتظار فرجامشناسانه به شدت افزایش یافت تا این که به صورت منفی یا زیانآور درآمد و امکان آن داشت که به واکنشی خطرناک منتهی شود زیرا مسیحیان تسالونیکی هنوز به تجربه یاد نگرفته بودند که در مورد تأخیر بازگشت مسیح شکیبا باشند؛ و اگر این امید به مدت طولانی ، تحققنایافته باقی میماند، آنها برای بازگشت مسیح هیچ احترام و ارزشی قائل نمیشدند و بدون دغدغه، هم آن آموزه را رد میکردند و هم آن دینی را که با این آموزه تداعی میشد (Dewick, 2011: 265).
اما ضد مسیح گاهی به صورت یک مرد معرفی میشود: یأجوج و مأجوج، رهبران آخرین حملۀ امتها به شهر مقدس، احتمالا منشأ برخی ویژگیهای انسانی ضد مسیح است (حزقیال، باب 38و39)؛ همچنین نکوهش پیشگویانه در بارۀ پادشاهان سوریه جزئیات دیگری از قبیل حملات مکرر به مصر را در اختیار ما میگذارد(دانیال، باب 11)؛ پادشاه شرور سوریه، اورشلیم را مورد تاخت و تاز قرار خواهد داد، بتی در خانۀ خدا برپا خواهد نمود و از یهودیانی که ایمان اجدادی خود را ترک کردهاند، حمایت خواهد کرد (دانیال 11: 30 و 31)؛ پادشاه سوریه هر چه بخواهد، انجام خواهد داد و خود را بالاتر و بزرگتر از هر خدایی خواهد دانست و به خدای خدایان کفر خواهد گفت: او به این کار ادامه خواهد داد تا زمان مجازاتش فرا رسد (دانیال 11: 36) (Dewick: 266-267)."