چکیده:
آسیاب به عنوان یکی از نمودهای تمدن ایرانی، جلوه ای از دانش بومی ایرانیان در راستای سازگاری با اقلیم خشک و کمآب ایران است. این پژوهش، به بررسی بسترمند و زمینه مند فرهنگ آسیابانی در یکی از روستاهای منطقه جنوبی سبزوار میپردازد و با اتخاذ رویکردی مردم نگارانه، با رویکرد نظری بوم شناسی فرهنگی، از خلال بررسی این پدیده، بهدنبال واکاوی مناسبات طبیعت و فرهنگ است. نتایج نشان می دهد شکل گیری فناوری و سازه آسیاب، پاسخی سازگارانه به ویژگی های طبیعی و اقلیمی منطقه است که فرهنگ سازی خاصی بههمراه داشته است؛ بنابراین، سویه های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی آسیاب، مواردی هستند که به آن ها پرداخته می شود. با توجه به داده ها و شواهد میدانی پژوهش حاضر می توان گفت آسیابانی در منطقه مورد مطالعه، به عنوان حرفه ای کارآمد و ضروری مطرح است، اما این حرفه، در تحلیل نهایی حرفه ای، چندان مطلوب تلقی نمی شود. با توجه به نتایج، بهنظر می رسد جایگاه نه چندان مطلوب این حرفه در فرهنگ مورد مطالعه را باید در ساخت پرتنش جوامع روستایی در مناطق حاشیه کویر جست وجو کرد.
Mill is one of the aspects and symbols of Iranian civilization، and it is a representation of native knowledge of Iranians for consistent with arid climate. This study investigated milling culture at a village in south of Sabzevar، Khorasan Razavi، Iran; by an anthropological and cultural anthropology theatrical approach، this study analyzed the relationship between nature and culture through the study of this phenomenon. The results indicated that the mills' technology and structure was an adaptive response to natural and climatic characteristics of the region under the study and the mills lead to specific culture in that region، therefore economic، social and cultural issues of the mills were investigated in this study. According to the data and evidence of present research، it was possible to state that milling in the area that was studied was an essential and efficient career، in the other hand this career in the final analysis was not seen as an ideal career and was not in a good position. According to the results، this position in the culture of the region was due to the tenses in rural communities at desert margins.
خلاصه ماشینی:
اگرچه نمي توان از بعضي تغييرات اندک تکنيکي يا احيانا ابتکارهاي تکنيکي فرهنگ هاي گوناگون در راه اندازي، به کارگيري و تعمير آسياب چشم پوشي کرد؛ بااين حال ، به نظر ميرسد به بعد معماري و سازه اي آسياب ها به عنوان بخشي از فرهنگ مادي و غيرمادي مردم ايران و به ويژه چنانکه از ادبيات موجود دربارة آسياب و آسياباني برمي آيد، به ابعاد انساني و اقتصادي آسياب ها کمتر توجه شده است .
مقالاتي نيز درمورد آسياب ها منتشر شده است که بعضي از مهم ترين آن ها عبارت اند از: مقالۀ پاپلي يزدي (١٣٦٤) با نام «آسياب هايي که با آب قنات کار ميکنند»، «آسياب هاي کمره و پيشينۀ آسياب هاي آبي در ايران » تأليف رضا سرافرازي (١٣٧٣)، «آسياب و موقعيت آن در پهناي فرهنگ مردم » تأليف ناصر نصيب (١٣٦٠)، «آسياب و آسياباني در جامعۀ روستايي ايران » از ايماني جاجرمي و شاه حسيني (١٣٩٠) و «مهندسي آسياب هاي آبي با مطالعۀ موردي آسياب دو سنگي ميبد» از روشن ضمير و همکاران (١٣٩٢).
در اين پژوهش ، با بررسي آسياب هاي روستاي حسن آباد ده زمين سبزوار از ديدگاه بوم شناسي فرهنگي١ نشان داده ميشود که چگونه محيط زيست اين مردم در فناوري بومي آنان مؤثر است و اين فرهنگ ناشي شده از محيط ، خود چگونه فرهنگ سازي ميکند و بر محيط و ساير اجزاي فرهنگ اثر ميگذارد.
بر اين ارزش نيز از طريق ساير جنبه هاي فرهنگ تأکيد شده است ؛ از جمله در مثل «مال مردم ؛ گال و گيژدم »١، اما در حرفۀ آسياباني به علت ماهيت فرايند آن ، معمولا گندم و آرد در زير دست وپا قرار ميگيرد و آسيابان عمدتا روي آن پا مينهد.