چکیده:
داشتن مسکن و سرپناه مناسب و مطلوب، جزء حقوق اساسی هر انسانی است. بهدلیل نقش و کارکردهای متنوع مسکن، رضایت از آن، متغیر چندبعدی و پیچیده ای است که شامل ابعاد اجتماعی، اقتصادی، کالبدی و مدیریتی واحدهای سکونتی و محلههای احاطه کننده آن ها می شود. نارضایتی از مسکن، بر کارایی و عملکرد اجتماعی افراد در همه عرصه ها تاثیر شایان توجهی دارد. از سوی دیگر، بهدلیل تحولهای سریع شهری و تغییر در کمیت و کیفیت مسکن در سالیان اخیر، مطالعه آن بسیار ضروری است. در این پژوهش، رضایتمندی سکونتی و عوامل موثر بر آن در شهر همدان- که قیمت و مسائل زمین و مسکن در آن شاهد تغییرات شگرفی بوده- با استفاده از نظریه سرمایه اجتماعی جین جیکوبز، مدل نظام مند کاساردا و جانویتز و... مطالعه شده است. روش پژوهش، پیمایشی است و جامعه آماری آن، شامل تمامی واحدهای مسکونی شهر همدان (خانه های ویلایی و آپارتمانی) است که از این تعداد، 384 خانوار ساکن در مناطق مختلف شهر، از طریق روش نمونه گیری خوشه ای و بهروش پرسشنامهای مطالعه شدند. یافته ها نشان داد که رضایت ساکنان شهر همدان از مسکن، در سطح متوسط است و مدت اقامت و روابط همسایگی نیز بر رضایت از مسکن تاثیر میگذارد. همچنین براساس نتایج، تفاوتی میان میزان رضایت از مسکن ساکنان خانه های آپارتمانی و ویلایی وجود ندارد. درپایان براساس یافته ها، پیشنهادهایی از جمله اصلاح قانون مالک و مستاجر با هدف جلوگیری از سیالیت زیاد ساکنان محلهها بهویژه در محلههای فرودست شهری (بافت های قدیمی و حاشیه ها)، مشارکت مردم در امور محله، نظارت بیشتر سازمان نظام مهندسی بر سیما و منظر ساخت وسازها و... ارائه میشود.
Having proper house and shelter is one of the basic human rights this because of various roles and functions of housing.Housing Satisfaction is a multidimensional and complex variable which includes social، economic and managerial dimensions of houseand their surrounding environment’s. For this reason، evaluation of housing، from points residentsviews is very important.Satisfaction in this case related to facilities and services in buildings but at the same time neighborhoods relation have significant affects. The important point is that dissatisfaction of housing has great impact on efficiency and performance of individuals in all areas.Rapid urban growth and changes in quantity and quality of housing in recent Iranian cities at recent years and especially real estates and housing developments was meaningful. here، we studied housing satisfactionand social factors effecting on it in Hamedan. hamadan experienced huge housing price increasing and many problems happened with mentioned great changes. Theoretical framework was base on Jane Jacobs’ social capital theory، Kasarda and Janowitz systematic model . The method was survey and population of study includes all housing units’ of Hamedan. Sample size 384 were selected by cluster sampling. data’s gathered with a questionnaire. Results showed that housing satisfaction in Hamedan is at moderate level. Among the variables entered in model neighborhood relations and time of inhabitancy have high effectsin compare with house size، kind of housing، architecture ….Based on results researchers propose revising rent Law for preventing native residents especially in low status urban districts (old urban textures)، providing ordinary equipment’s for apartments، people participation in neighborhood issues and urban development projects
خلاصه ماشینی:
در اين پژوهش ، رضايتمندي سکونتي و عوامل مؤثر بر آن در شهر همدان - که قيمت و مسائل زمين و مسکن در آن شاهد تغييرات شگرفي بوده - با استفاده از نظريۀ سرمايۀ اجتماعي جين جيکوبز، مدل نظام مند کاساردا و جانويتز و...
روش پژوهش ، پيمايشي است و جامعۀ آماري آن ، شامل تمامي واحدهاي مسکوني شهر همدان (خانه هاي ويلايي و آپارتماني) است که از اين تعداد، ٣٨٤ خانوار ساکن در مناطق مختلف شهر، از طريق روش نمونه گيري خوشه اي و به روش پرسشنامه اي مطالعه شدند.
پژوهش هاي بسياري نشان داده است که ايجاد يک مسکن مناسب براي افراد، با درنظرداشتن نيازها و انتظارهاي ساکنان از مسکن و محله و ميزان رضايت مسکوني آن ها از محيط اطرافشان امکان پذير است .
آيا روابط همسايگي، مدت اقامت و نوع خانه ، بر رضايت ساکنان همداني از مسکن تأثيرگذار است ؟ پيشينۀ پژوهش رفيعيان و همکاران (١٣٨٦) به ارزيابي ميزان کيفيت مجتمع هاي سکونتي با تأکيد بر رويکرد رضايتمندي پرداختند.
در اين پژوهش ، سه فرضيه تأييد شد و نتايج نشان داد که عوامل اقتصادي، مهم ترين بعد مؤثر بر تقاضاي مسکن انبوه در شهر اصفهان به شمار ميروند و سطح رضايت ساکنان از مسکن هاي انبوه در اصفهان اندک است .
نتايج مطالعات مختلف امريگو و اراگونس نشان داد که چهار بعد اساسي از شاخص کيفيت مسکوني، براي زنان خانه دار با پايگاه اقتصادي - اجتماعي پايين -GSکAه RMنOشOاNن دهندة محيط مسکوني شان است - اهميت دارد.