چکیده:
برنامه های توسعه، به منظور تاثیرگذاری و ایجاد تغییر و بهبود در زندگی مردم که متضمن ارتقای منابع، فرصت ها و توانمندی آحاد افراد جامعه و نیز بهبود در استانداردها و کیفیت زندگی است، نوشته می شوند. آن ها مبتنی بر سیاست هایی هستند که در قالب های انضمامی تر اهداف معین و مواد قانون برنامه که مبنای برنامه ها و طرح های اجرایی هستند، بروز می یابند. در همین زمینه، برنامه ریزی به مثابه سازوکاری است که امکان تغییر و بهبود مورد نظر برنامه را ممکن می سازد. پویایی برنامه های توسعه، ریشه در عوامل و شرایط گوناگونی دارد. پویایی شناسی برنامه های توسعه، نه تنها ما را از پویایی های درونی هر برنامه آگاه می سازد، بلکه امکان فهم شرایط و عواملی را نیز که موجد این پویایی ها در محیط بیرونی برنامه ها هستند، در پی دارد. در این نوشته، در پی بررسی و بیان روند و پویایی هستیم که برنامه های توسعه در ایران بعد از انقلاب اسلامی تجربه کرده اند. موضوع مقاله، با بررسی مسائلی مانند صورت بندی پویایی های برنامه ها و چگونگی روند این پویایی ها در قالب پنج برنامه بعد از انقلاب اسلامی دنبال شده است. این پویایی در قالب تفاوت در نامگذاری برنامه هاست که معمولا از جانب دولت های وقت مطرح شده و ناشی از مواجهه متفاوت دولت ها با قانون اساسی به عنوان قانون پایه است. پویایی زمانی برنامه ها در ایران بعد از انقلاب اسلامی، به لحاظ دو دوره زمانی دهه بدون برنامه و سال های برنامه، پویایی برنامه ها و دوره زمانی دولت ها (ناهم ترازی زمانی و فکری)، پویایی رویکردها و راهبردهای اختیارشده که نشان از ناهمسانی جهت گیری و راهبرد برنامه های توسعه در بعد از انقلاب اسلامی دارد، پویایی اهداف و اقدام های برنامه ها و درنهایت، پویایی دوره و شرایط زمانی دوره بعد از انقلاب، جنگ، سازندگی، اصلاحات و نقد اصلاحات بررسی می شود. تجربه نشان می دهد که معمولا ناقدان برنامه های توسعه درمورد نبود شناخت لازم از پویایی شناسی برنامه ها نام می برند، اما کمتر به این موضوع که چرا چنین امری واقعیت پیدا نکرده، وارد شده اند. به نظر می رسد ریشه این نقیصه را باید در واقعیت هایی مانند نبود بحث های نظری و روشمند درباره درک درست شرایط اجتماعی- تاریخی و داشته ها و نداشته های جامعه ایرانی دانست. نبود تعاطف فکری، جزیره ای و قبیله ای اندیشیدن هم در این وضعیت سهم ویژه ای دارد. روشن است که به میزانی که در تدوین برنامه های توسعه، به ویژه در مقام امکان پذیری و اجرا، نیازمند درک و تحلیل درست شرایط جامعه ایرانی هستیم، به همان میزان و چه بسا بیشتر، محتاج تحلیل درست و سازگاری با شرایط خارجی و بین المللی هستیم. امری که همواره یا مورد غفلت بوده است، یا اینکه به قدر کافی مورد اعتنا و اهتمام نبوده و این خود عنصری موثر در ایجاد انحراف و تغییر مسیرهایی است که ناکارایی برنامه ها را در پی داشته است.
Development programs formulated in order to influence and create change and improvement in people's lives، that entails the promotion of resources، opportunities and capabilities different sections of the population، as well as an improvement in the standards and quality of life. They are based on policies that presented in form concrete objectives and articles program. This policies and objectives are basis for projects and so a mechanism that allows the realization of the desires of program and improvement in social life. The with design dynamics programs development، the first thing that reminder in mind is this fact that we are faced with a process. Dynamics of development programs not only makes us aware of the dynamics within each program but also understand the conditions and factors that create the dynamics in the external environment applications are possible. In this essay tries to explore and express the dynamics experienced in development plans in Iran after the Islamic Revolution. The questions are: Formation dynamics programs and How this dynamic process in the form of five programs have been pursued after the Islamic Revolution. The dynamics in the forms: Differences in naming programs that usually raised by the government and Caused by different governments faced with the constitution as a basic law. Dynamics programs in Iran after the Islamic Revolution discussed in terms of time that is divided into two periods: decade without a plan and period with plan. So aapproach imbalance and periodic governments، unevenness of orientation and strategy development plans and situation of the period after the revolution، war، reconstruction، reform and criticism of the reform. Experience shows that usually critics about the lack of necessary knowledge of the dynamics of development programs are called but less than why not find such an entry have found the truth. It seems that the root of this deficiency should inquiry in realities such as: lack of theoretical and methodological discussions was recognition of the understanding of social conditions social- historical and Iran's haves and have nots of society. Not interactive intellectual and tribal thinking in this situation are critical contribution. Certainly، to the extent that in the formulation of development programs، especially in the feasibility and implementation، we need to understand and analyze the true situation of Iranian society، also we need to understanding and analysis and external concerns and adapt with conditions international. The matter has been neglected or not enough about the not thought، and this neglect is an effective element in creating diversion and change paths that lead to the inefficient programs.
خلاصه ماشینی:
البته اين زمان در نوع خود با توجه به تجربۀ ديگر کشورها درباب ورودشان به داشتن برنامۀ توسعه محل تأمل است ؛ زيرا ايران بنا به سابقه اش در امر برنامه ريزي توسعه ، يکي از پيشگامان برنامه ريزي توسعه در جهان به شمار ميرود (وحيدي، ١٣٧١: ٤٤) و فرانسه و ژاپن ، تنها يک سال پيش از ايران به برنامه ريزي اقتصادي پرداخته اند (مؤمني، ١٣٧٤)، اما اينکه چرا ايران نتوانسته به اهداف مورد نظر در مقايسه با ديگر کشورهاي توسعه يافته دست پيدا کند (حسيني، ١٣٨٤)، نيازمند مطالعه و بررسي است .
در ايران بعد از انقلاب اسلامي، اگرچه هر پنج برنامه با نام واحد و يکساني تعريف و تصويب شده اند، از حيث مفاد و نامگذاري از سوي دولت هاي طراح و برنامه ريز، به نوعي شاهد نامگذاريهاي مختلف هستيم ؛ به گونه اي که برنامۀ اول توسعه معروف به برنامۀ سازندگي ، با تأکيد بر بازسازي زيرساخت ها، برنامۀ دوم توسعه معروف به برنامۀ ثبات اقتصادي با تأکيد بر کنترل نوسان هاي اقتصادي ، برنامۀ سوم توسعه معروف به برنامۀ اصلاح ساختاري با تأکيد بر عدالت اجتماعي و گسترش سياست خارجي ، برنامۀ چهارم توسعه معروف به برنامۀ توسعه پايدار با رويکرد جهاني و برنامۀ پنجم توسعه معروف به برنامۀ عدالت با تأکيد بر عدالت محوري است .
در اين دوره هرچند که دولت اقدام به تهيۀ برنامۀ اول توسعۀ اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي جمهوري اسلامي ايران کرد، به دليل مسائل و شرايط حاکم بر کشور که مهم ترين بخش آن جنگ تحميلي بود، برنامه به مرحلۀ تصويب نرسيد و در دهۀ اول ، به دليل شرايط بعد از انقلاب و جنگ ، تلاش دولت و ديگر دستگاه ها که در نوع خود مؤثر و داراي پيامدهاي مثبت بود، در چارچوب برنامه اي مدون و ازپيش تعريف شده تنظيم نشد.