چکیده:
گزینش نظریه ای مناسب در حوزه تامین عدالت و رفاه برای برنامه های توسعه ای، یکی از پیش شرط های ضروری برای تامین مشارکت فعال مردم در اجرای برنامه ها و اساسی ترین تمهید برای زمینه سازی تحقق موفقیت آمیز برنامه است. در این پژوهش، ضمن مرور برنامه های توسعه جمهوری اسلامی ایران، به دلیل اینکه برنامه پنجم توسعه، عصاره همه برنامه های پیشین از حیث تامین عدالت و بهبود کیفیت زندگی است، با استفاده از تکنیک تحلیل محتوا، از باب کاربست مفاهیم عدالت و رفاه اجتماعی تحلیل و ارزیابی می شود. همچنین با توجه به دستاورد برنامه های توسعه و با استفاده از داده های جهانی و داخلی، به بررسی جایگاه ایران در جهان از لحاظ شاخص های رفاه سن، توسعه انسانی و لگاتوم پرداخته می شود. مطالعه حاضر نشان می دهد با اینکه بخش هایی از برنامه های توسعه، هماهنگی هایی با برخی نظریه ها یا برخی دلالت های نظری موجود در حوزه عدالت اجتماعی دارد، ارزیابی سیاستگذاری های رفاه در برنامه های توسعه و به طور مشخص برنامه پنجم، مبین نبود نگرش سنجیده و هدفمند در زمینه تامین عدالت رفاهی در مقیاس عمومی کشور است. با توجه به نگاه محیطی، موقعیتی و قابلیت محور آمارتیاسن و با نگاه چندبعدی والزر به عدالت می توان نبود نظریه عدالت اجتماعی مدون، منسجم و قابل اجرا در حوزه نظریه های ایرانی- اسلامی را ترمیم کرد.
One of the necessary preconditions to provide people's active participation in performance of development plans and the most basic of preparation to pave the way for the successful implementation of the plan is selection of appropriate theory in the field of justice and welfare for this plans.
In this research، while reviewing development plans of the Islamic Republic of Iran، because the Fifth Development Plan is an extract of all previous plans in terms of justice and improvement of life quality، this plan by using content analysis technique، from aspect the application of the concepts of justice and social welfare is analyzed and evaluated. Also according to the achievement of development plans and using the global and domestic data، Iran's position in the world in terms of welfare indicator of Sen، the Human Development Index (HDI) and the Legatum Prosperity Index is assessed.
This study shows although there are harmonies between sections of development plans and justice theory or theorical implications of social justice field، evaluation of welfare policies in development plans and specifically the Fifth development plan shows that there is not thought-out and targeted attitude about providing welfare justice in country public scale.
Attention to environmental، positional and capability-based attitude of Amartya Sen and multidimensional attitude of Waltzer can restore lack of social justice theory of written، coherent and executable in Iranian-Islamic theories field.
خلاصه ماشینی:
در اين پژوهش ، ضمن مرور برنامه هاي توسعۀ جمهوري اسلامي ايران ، به دليل اينکه برنامۀ پنجم توسعه ، عصارٔە همه برنامه هاي پيشين از حيث تأمين عدالت و بهبود کيفيت زندگي است ، با استفاده از تکنيک تحليل محتوا، از باب کاربست مفاهيم عدالت و رفاه اجتماعي تحليل و ارزيابي ميشود.
با توجه به مؤلفه هاي رفاه و عدالت اجتماعي مورد تأکيد در برنامۀ پنجم توسعه و سطح رفاه فعلي ايران براي ارتقاي سطح رفاه اجتماعي ، کدام يک از نظريه هاي عدالت مناسب تر به نظر مي رسد؟ پيشينۀ ارزيابي انتقادي برنامه ها نتايج بيشتر پژوهش ها دربارٔە برنامه هاي توسعۀ پنج ساله و ميزان تأکيد آن ها بر عدالت نشان ميدهد که دست کم ، هم نوعي انحراف از مباني و اصول جمهوري اسلامي در زمينۀ عدالت در اين برنامه ها مشاهده مي شود و هم اينکه تعادل و انسجامي در نظريه ها و مفاهيم عدالت به کاررفته در اين برنامه ها به چشم نمي خورد.
علي يوسفينژاد و مرتضي عزتي (١٣٩٤) در تحليل محتواي برنامه هاي دوم و سوم توسعۀ جمهوري اسلامي برمبناي نظريۀ توسعه اي استخراج شده از ديدگاه امام خميني (ره ) به اين نتيجه رسيدند که طراحان و تدوين کنندگان اين برنامه ها، با تأثيرپذيري از الگوهاي مسلطي مانند الگوي نئوکلاسيک و بدون توجه به شرايط جامعه و با مقدم دانستن رشد بر توزيع به ويژه در برنامۀ چهارم ، به انتخاب گزينۀ رشد مبادرت ورزيده اند؛ بنابراين ، برخلاف مباني ايدئولوژيکي و نظري مورد قبول حاکمان جمهوري اسلامي، دستيابي به عدالت ، پيامد رشد درنظر گرفته شده است .