چکیده:
ازجمله مسائل مورد مناقشه درباره فضیلت، ارتباط فضایل با یکدیگر است که اولینبار سقراط و افلاطون به آن پرداختند و نظریه یگانگی فضیلت را مطرح کردند. ارسطو این نظریه را نپذیرفت و فضیلت را به دو قسم عقلانی و اخلاقی تقسیم نمود. او بیشتر به بحث درباره فضیلت اخلاقی پرداخت و به این پرسش که چه رابطهای میان فضیلت عقلانی و اخلاقی وجود دارد، پاسخ شفافی نداد. فارابی و زاگزبسکی، نظریه یگانگی فضیلت را نمیپذیرند و معتقدند فضایل عقلانی، غیر از فضایل اخلاقی هستند؛ فارابی در پاسخ به ارتباط بین فضایل، نظریه تقدم و تاخر و زاگزبسکی نیز نظریه زیرمجموعه را مطرح کردهاند. تحلیلی که فارابی و زاگزبسکی از ارتباط بین فضایل مطرح میکنند، درنهایت تقریر دیگری از یگانگی فضیلتها است.
The relation of virtues with each other is among the controversial issues about virtues that was firstly dealt with by Socrates and Plato and they proposed the theory of uniqueness of virtue. Aristotle did not accept this theory and divided virtues into two rational and ethical groups. He has mostly dealt with ethical virtue and has provided no clear response to this question that what relation is between rational and ethical virtues. Farabi and Zagzebeski do not accept the theory of uniqueness of virtue and they believe that rational virtues are different from ethical ones. In response to the relation between virtues¡ Farabi and Zagzebeski have proposed priority and posteriority¡ and subset theories respectively. The analysis that Farabi and Zagzebeski propose from the relation between virtues is finally another version of uniqueness of virtues
خلاصه ماشینی:
رابطه بین فضایل اخلاقی و عقلانی از منظر فارابی و زاگزبسکی صادق میراحمدی 1 چکیده ازجمله مسائل مورد مناقشه درباره فضیلت، ارتباط فضایل با یکدیگر است که اولینبار سقراط و افلاطون به آن پرداختند و نظریه یگانگی فضیلت را مطرح کردند.
(Zagzebski, 2004: 54) اما آیا کسی میتواند از این سخنان نتیجه بگیرد که از نظر زاگزبسکی، بین فضایل رابطهای وجود ندارد و آنها کاملا مستقل از یکدیگر هستند؟ یا این را دلیل خوبی برای این موضوع بداند که مجموعهای از فضایل اخلاقی، به بخشی از نفس و مجموعه دیگر، به بخش دیگری از نفس تعلق دارند؟ یا اینکه اینها از لحاظ نوعی با یکدیگر تفاوت دارند؟ از نظر وی، اگرچه تفکیک ارسطو بین فضایل و دیگر حالتهای نفس، همچون مهارتها و استعدادهای طبیعی دارای اهمیت بسیار است، تقسیم فضیلت به دو قسم عقلانی و اخلاقی اهمیت زیادی ندارد.
اگرچه تفاوتهای سطحی بین آنها وجود دارد ـ تا این حد که بر اساس آنها، این دو نوع فضیلت مستلزم احساسات و امیال قوی هستند ـ زاگزبسکی استدلال میکند که دلیل تفکیک یک فضیلت عقلانی از یک فضیلت اخلاقی، چیزی بیش از وجه تمایز دو فضیلت اخلاقی از یکدیگر نیست.
مناسبترین پاسخ به مسئله ارتباط بین فضایل، جمع دو دیدگاه است؛ یعنی از یکسو فضایل عقلانی و اخلاقی وجود دارند که پیوند نزدیکی با یکدیگر دارند و از سوی دیگر، تفاوتهایی نیز بین این دو دسته از فضایل وجود دارد؛ بهگونهای که انسانی میتواند از یکی برخوردار و از دیگری بیبهره باشد؛ بنابراین فضیلت اخلاقی و فضیلت عقلانی، نه یگانه هستند و نه مستقل، بهگونهای که هیچ رابطهای بین آنها وجود نداشته باشد.