چکیده:
سقراط بر این باور بود که میان معرفت و فعل اخلاقی، هیچ شکافی وجود ندارد؛ چراکه معرفت انسان، موجب تحقق فعل میشود. ارسطو ضمن انتقاد از این نگرة سقراط، علت شکاف میان معرفت و فعل اخلاقی را ضعف اراده میدانست. ابنسینا نیز برخلاف سقراط، معرفت را شرط کافی فعل در نظر نمیگرفت؛ اما برخلاف ارسطو، تاثیر میل بر اراده را هم علت شکاف میان معرفت و فعل اخلاقی نمیدانست؛ بلکه از نظر او، ارادة ناشی از معرفت عقلانی، موجب تحقق فعل اخلاقی میشود. وی در تبیین مسئله شکاف میان معرفت و فعل اخلاقی، چندین علت درونی و بیرونی را برمیشمرد که مانع از تحقق معرفت عقلانی در انسان میشوند. بنابراین اگر معرفت بر پایه سستی نظیر وهم و خیال ابتنا داشته باشد و از جنس عقل نباشد، فعل تحقق نمییابد و اگر هم تحقق یابد، غیراخلاقی است. علاوه بر این، ابنسینا با تفسیر عقلی از آیات و روایات، بر گفتههای خویش شاهد میآورد و درنهایت معتقد میشود که عواملی نظیر عبادت حقیقی، حاکمیت عقل بر سایر قوا و تحقق معرفت یقینی، موجب رفع شکاف میان معرفت و فعل اخلاقی میشوند.
Socrates believed that there is no gap between ethical knowledge and action because human knowledge causes realization of actions. In addition to criticizing Socrates theory¡ Aristotle considered that the reason of gap between ethical knowledge and action is weakness of free will. Unlike Socrates¡ Avicenna was not seeing knowledge as the enough condition of action. Also unlike Aristotle¡ he believed that the effect of desire on free will is not the reason of gap between ethical knowledge and action while he believes that the free will caused by rational knowledge is led to realization of ethical action. To illustrate the gap between ethical knowledge and action¡ he mentions several internal and external reasons which prevent realization of rational knowledge in human. Therefore¡ if knowledge is based on weaknesses such as illusion and fantasy and not made of reason¡ action will not be realized and if it is realized¡ it will be unethical. In addition¡ by having rational commentary from verses and narrations¡ Avicenna provides evidence for his statements and finally he believes that factors such as real worshiping¡ governance of reason on other powers and realization of certain knowledge will remove the gap between ethical action and knowledge.
خلاصه ماشینی:
1 (ابنسینا، 1404 الف: 256) با توجه به اینکه معرفت، جایگاه عظیمی در اندیشه ابنسینا دارد ـ بهطوریکه او تنها معرفت یقینی، نه ظن و گمان را مؤثر در عمل میداند ـ چنین به نظر میرسد که این نوع نگرش ابنسینا در باب جایگاه معرفت، شبیه به سقراط است؛ زیرا در نظام فکری سقراط نیز معرفت حقیقی جایگاه والایی دارد؛ البته نه به این معنا که ابنسینا نسبت به سایر مبادی فعل بیتوجه است؛ بلکه گویی تأکید بر یقینی بودن معرفت، او را تا حدی شبیه به سقراط کرده است.
(همو، 1404 د : 3 / 66) از سوی دیگر، ریشه اخلاق، عواطف و احساسات محض نیست؛ زیرا اخلاق در نگرش ابنسینا بر پایه عقلانیت است: «اگر انسان با عقل تنها و وهم و حس خود لحاظ کند و در مسیر تصدیق و معرفت به این قضایا پرورش نیابد و استقرا هم گمان او را به قول آنها هدایت نکند و آنچه که در ذات آدمی موجود است، نظیر مهر، شرم و ...
(مک ناتن، 1383: 173 ـ 169) ابنسینا نیز چندین علت را برشمرد که مانع از تحقق معرفت عقلانی در انسان میشود و ریشه در درون خود فاعل دارد؛ زیرا از نظر او، این اراده عقلانی است که منجر به تحقق فعل اخلاقی میشود.
پس هرگاه نفس انسان تابع قوای شهویه و غضبیه بشود، برخلاف عقل عمل میکند؛ زیرا درنهایت این اراده عقلانی است که موجب به تحقق فعل اخلاقی میشود.
وی بارها به این نکته تأکید میکند که آنچه انسان را نابود میکند، جهل مرکب است؛ زیرا بهتبع این نوع معرفت غیرعقلانی، اراده حیوانی حاصل میشود و چون این فعل برپایه سستی بنا شده است، گاهی تحقق نمییابد و اگر هم تحقق یابد، غیراخلاقی است.