چکیده:
ابعاد وجودی انسان، متعدد است و شریفترین آنها، قلب یا دل او است؛ بنابراین وقتی خداوند میخواهد به او عنایت کند و انسان را مورد خطاب قرار دهد، با این بعد وجودی او ارتباط برقرار میکند؛ یعنی آن بعدی که انسان با آن میتواند با خدای متعال ارتباط برقرار کند، قلب است. قلب به عنوان یکی از ابزارهای مهم شناخت از جایگاه مهمی در سیستم آفرینش انسان برخوردار است به نحوی که موثرترین راه برای اثر بخشی هدایت، شمرده میشود. شناخت ویژگیهای قلب و هدایت صحیح آن در جهت سلامت، از منظر قرآن و اهل بیت (ع)، لازمه تکامل آگاهیهای هر فرد برای یافتن راه هدایت و بهبود سبک زندگی خود و سایرین است. عدم توجه به این ریشه، هر تلاشی برای اصلاح و هدایت را ابتر و ناقص می نماید. در این تحقیق که با روش تحلیلی ـ توصیفی، با استناد به آیات و روایات و تحلیلهای صاحب نظران قرآنی انجام شده این نتیجه حاصل شد که لازمه اصلاح سبک زندگی، اصلاح و سلامت قلب است. باید نقش قلب، حالات و خصوصیات آن، چگونگی حیات و موت قلب و دلایل آن را از دیدگاه قرآن و اهل بیت (ع) شناخت تا به الگوهای مناسبی برای سبک زندگی دست یافت.
خلاصه ماشینی:
(طباطبایی، 1374، 346)؛ زیرا وحی¬ای که برای هدایت انسان به سوی پرودگار متعال است، باید ظرف و قرارگاهی عظیم، مانند قلب مطهر فخر کائنات، حضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله) داشته باشد؛ بنابراین هدایت، نه تنها دانش دل، بلکه بینش دل است (جوادی آملی، 1388، 461) و به این معنا است که قلب، حقیقتی از انسان است که ادراک و شعور به آن نسبت داده می¬شود (همان، 449)؛ چنان¬که قرآن کریم هدایت را به قلب نسبت می¬دهد: «و من یؤمن بالله یهد قلبه» (تغابن/11)؛ بنابراین قلب، موضع اصلی برای هدایت شدن و هدایت پذیری است (تهرانی، 1392، 47 و 48).
پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: «اسلام، آشکار است و ایمان، امر قلبی است» و با دست به سینه خود اشاره فرمود (طبرسی، 1360، 226) و نیز در روایتی از امام صادق (علیه السلام)، تفاوت «اسلام» و «ایمان» بیان شده است؛ با این مضمون که «اسلام» شکل ظاهری قانونی دارد، و هر کس شهادتین را بر زبان جاری کند مسلمان می¬شود و احکام اسلام بر او جاری میگردد؛ اما ایمان، یک امر واقعی و باطنی است و جایگاه آن، قلب انسان و نه زبان و ظاهر او است (مکارم شیرازی، 1374، 211)؛ بنابراین با عنایت به این که قلب مرکز ایمان است، ایمانی ارزش دارد که نه تنها اظهار زبانی، بلکه در قلب راسخ باشد (قرائتی، 1383، 86).