چکیده:
بررسی علل انقلاب ها، همواره یکی از جذاب ترین موضوعات علوم سیاسـی و جامعه شناسی بوده و می باشد. تاکنون در خصـوص علـل انقلـاب اسـلامی ایران ، دیدگاه های مختلفی مطرح شده است . آنچـه در ایـن پـژوهش مـورد کند و کاو قرار می گیرد، ارتباطات مستقیم و غیر مسـتقیم ارتـش و شـخص محمدرضا پهلوی ، بین سال های ١٣٣٢ تا ١٣٥٧ و تاثیراتی است که در ایـن دوران ارتش ایران از اقدامات و تصمیمات شاه می پذیرد. در تحقیق حاضـر به عملکردها و ضعف های ارتش ایران ، از حیث سازماندهی ، ساختار، سلسله مراتب تصمیم گیری ، انگیزه ها و سایر موارد مربوطه و ارتباط متقابل آنها بـا تصمیمات و سیاست های اتخاذی شاه ، با بهره گیری از نظریه راسل در مورد رابطه عدم وفاداری نیروهای مسلح و وقوع انقلاب هـا، پرداختـه شـده اسـت . یافته های پژوهش ، گویای ایـن مطلـب اسـت کـه قطـع وفـاداری ارتـش بـه حکومت و پیوستن آن به انقلابیون ، نقش مهمی در پیـروزی انقلـاب اسـلامی داشته است .
خلاصه ماشینی:
مطالعـه ایـن آثـار و پژوهش ها، این سؤال را بـه ذهـن متبـادر می سـازد کـه ارتـش چگونـه در پیـروزی انقلـاب اسلامی ، ایفای نقش کرد؟ و یا اینکه تصمیمات و اقدامات محمدرضا شاه ، در حوزه ارتش ، چه تأثیراتی را بر این سازمان گذاشت ؟ در پاسخ به سؤال اصلی پژوهش ، بایـد عنـوان کـرد که ارتش ایران در زمان محمدرضا شاه پهلوی ، به عنوان بزرگترین و مهم ترین نهاد کشور، ستون اصلی اتکای دولت به شمار می رفت و بر این اساس هر تغییری در آن ، بر کل سیستم دولتی و جامعه تأثیر می گذاشت .
در موارد دیگر که بـه معنـای مـد نظـر مـا نزدیک است می توان اشاره کرد به سیاست تحکیم و توسعه مستمر نیروهای مسلح ، سـیطره ارتش بر امور دولتی و دخالت آن در مسائل سیاسی ، نظامی کردن جامعه همـراه بـا تکـریم ارتش و توسعه و پرورش روحیه نظامی گـری در میـان مـردم ، سیاسـت مبتنـی بـر تقویـت و تحکـیم مسـتمر و مـداوم نیروهـای مسـلح ، اسـتفاده از قـدرت نظـامی در مسـائل سیاسـی و همچنین مهیا کردن شرایط ، برای جنگ های توسعه طلبانه و اشغالگرانه (آقابخشی و افشاری راد، ١٣٨٩: ٤١٤).
با توجه به نظریه راسـل ، کـه عـدم وفـاداری و انسجام داخلی در سازمان ارتش را از علـت هـای اصـلی موفقیـت انقلـاب معرفـی می کنـد، می توان گفت که زمینه های گسست معنوی ارتش ایـران از شـاه و دربـار، از مـدت هـا قبـل فراهم شده بود، چرا که با وجود اراده ای که شاه در تمام وجوه کلی و جزئی ارتش اعمـال می کرد، نه تنها افسران و فرماندهان ارتش احساس استقلال و اعتمـاد بـه نفـس نمی کردنـد، بلکه همواره نسبت به آینده خود نگران بودند.