چکیده:
از جمله دیدگاه های مهم درباره اسطوره دیـدگاه امیل دورکیم ، جامعه شناس فرانسوی، است . دورکیم معتقد است که اسطوره ها ازلی نیستند، بلکه تابع عوامل تاریخی و به تبع آن ، عوامل اجتماعی و جغرافیایی هستند. این دیدگاه درباره اسطوره های ایرانی نیز درست به نظر میرسد؛ از این رو، در این جستار اسطوره های ایرانی از این منظر بررسی شده اند. بر این اساس ، باور به نخست از خاک بودن وجود انسان و آسمان در اسطوره های ایرانی ممکن است روایتی بازمانده از عصر حجر، از فلز بودن آن دو، اسطوره ای به جامانده از دوره آهن ، و باور به روییدن دو شاخه ریواس از نطفه گیومرت ، اسطوره ای باقیمانده از زندگی کشاورزی اقوام هندواروپایی باشد. نظام مردسالارانه نیز اسطوره های خود را ساخته است ؛ به این معنی که ایزد نرینه ای چون زروان ، زاینده اورمزد و اهریمن است و این خویشکاری زنان را از آنان گرفته است ؛ همچنین از آنجا که سرمای شدیدی بر سرزمین نخست آریاییان حاکم بوده است ، به باور ایرانیان ، برخلاف اورمزد که آتشین مزاج و مقدس است ، اهریمن برخاسته از آنجا و خود از جنس سرما است . کوچ آریاییها و گریز آنان از سرما در وندیداد در داستان جمشید تجلی یافته است . اسطوره تیشتر و ستیز او با دیو اپوش ، دیو زندانیکننده آب ها، برآیند خشک سالی در ایران است . وضعیت ایزدان نیز ناشی از اوضاع سیاسی بوده است ؛ چنان که اورمزد در هنگام تمرکز قدرت سیاسی در دوره ساسانی ، تبدیل به خدای برتر مطلق میشود، درحالیکه در حکومت ملوکالطوایفی پارتی که پادشاه قدرت مطلق نیست ، اورمزد چنین جایگاهی ندارد.
خلاصه ماشینی:
ک. همو ١٣٩٠: ٣٢٧) اگرچه اسطوره شناسان ایرانی، آن گونه که پیش از این آمد، اسطوره را بازتاب یا برآیند رخدادهای تمدنی اجتماع و تحـولات فرهنگـی، تـاریخی، و جغرافیـایی میپندارند، تا آنجا که نگارنده جست وجو کرده است ، هیچ کدام به طور مستقل و جامع ، به تحلیل و بررسی اسطوره های ایرانـی بـا پـیش روی قـرار دادن دیـدگاه پیش گفته نپرداخته اند؛ از همین روی، نگارنده در جستار حاضر، با در نظر داشـتن این فرضیه که اسطوره ها برآمده از دگرگونیهای تاریخی، اجتماعی، و جغرافیایی هستند، به بررسی و سنجش اسطوره های ایرانی میپردازد و نشـان مـیدهـد کـه چگونه ـ به عنوان نمونه ـ با دگرگونی عصر سنگ به آهن ، جنس انسان یا آسمان که در عصر سنگ از خاک یا سنگ پنداشته میشد، در دوره آهن ، فلـز انگاشـته میشود؛ یا چگونه سرمای بسیار سرزمین نخستین ایرانیها پیش از مهـاجرت بـه فلات ایران ، سبب شده است تا اهریمن از جـنس سـرما پنداشـته شـود و آتـش تقدس یابد و یا چگونه خشک سالی در ایران ، سبب پدیـداری اسـطوره هـایی در پیوند با خود شده است .
» (وارنر ١٣٨٩: ١٩) عهد حجر در اندیشه های دینی ـ اسطوره ای چنان تأثیرگذار بوده است که بنا بر گفته رومن گیرشمن ، احتمالا سنت یهودی و مسیحی درباره بیرون کردن بشر از بهشت ، تصویری نمادین از پایان یافتن آن عهد و رسیدن به دوران فلز است ؛ (گیرشمن ١٣٨٦: ٤١) اما دیدگاهی که گیومرت را آفریده فلز میداند، ظاهرا برآمده از عصر آهن است ؛ بنابراین ، همان گونه که ویژگیهای عصر حجر باعث میشود تا مردمان ایزدان را کوزه گر بینگارند و انسان را زاده خاک، ویژگیهای دوره آهن ، آنها را بر این میدارد که ایزدان را ساخته از فلز بدانند.