چکیده:
آتش از دیرباز به سبب نقشی که در زندگی انسان داشته است ، مورد توجه بوده است . یکـی از خویشکاریهای نمادین آتش ، تطهیر است . آتش با وجود ایـن کـه سـوزاننده اسـت ، پـاکی و طهارت را نیز به ارمغان می آورد. بنا به باور اساطیری، آتش آوردگاه پاکی و پلیـدی اسـت . در این جستار ابتدا به بررسی مفهوم نمادین آتش در اساطیر مختلف پرداختـه ایـم کـه گـذر از آن (آزمون آتش ) عروج به مرحله ای بالاتر را در خود نمادینه کرده است . پـس از آن بـا خـوانش اسطوره «گذشتن سیاوش از آتش » در شاهنامه ، و نـاظر بـه داسـتان حضـرت ابـراهیم (ع ) در فرهنگ سامی ، با رویکردی تطبیقی آن را با داستان «در آتش افکندن کودک» در مثنـوی و نیـز حکایت «جواب دهری که عالم را قدیم گوید» مقایسه کردهایم و رویکرد مولانا را به خـوانش آثار پیشین خود بررسی کردهایم . این نوشتار در پی آن است که نشان دهـد، مولانـا از مفـاهیم اسطورهای و نمادین قبل از خود آگاهی داشته و بـا تخیـل شـاعرانه خـود بـه بـازآفرینی ایـن مضامین در زمان خود پرداخته است .
خلاصه ماشینی:
گاه این چهار عنصر را با هم و گاه جداگانه به کار برده است ؛ حکایت ستیز عناصر چهارگانه را که موجب تغییر فصول و گردش ایام می شود، مولانا این گونه بیان می کند: چار عنصر چار استون قویست که برایشان سقف دنیا مستویست هر ستونی اشکننده آن دگر استن آب اشکننده آن شرر پس بنای خلق بر اضداد بود لا جرم جنگی شدند از ضر و سود (مولوی ١٣٩٠/ ٦/ ٥٠-٤٨) پرداختن به همه این عناصرهدف این جستار نیست ؛ بلکه از میان آنها تنها به نمادینگی و رمزوارگی آتش و نمود آن ابتدا در اساطیر جهان و سپس ایران اشاره خواهد شد.
آتشی که سیاوش از میان آن به سلامت می گذرد، در حماسه راماین ، برای (5) سیتا همسر رامو، در سلامان و ابسال به روایت جامی و در ویس و رامین گرگانی و در فرهنگ سامی ، آتشی که برای ابراهیم می افروزند، همه در زمره آزمون های آتش به شمار می آیند و در بازآفرینی آن در تخیل مولانا برای فرزند مادری که ـ به دلیل خودداری از سجده بت ـ به آتش افکنده شده بود، بوستان می گردد و نیز در حکایتی دیگر در مناظره متدین و دهری به صورت مستقیم از آزمون آتش یاد می کند و آن را امتحان حق از باطل می شناسد.
معروفترین جلوه اساطیری و نمادین آتش ، آزمون آتش پاکی و امتحان است که به شکل های مختلف انجام می شده و در اساطیر ایران اسطوره سیاوش بر آن بنا گردیده است .