چکیده:
این جستار کوششی است برای نقد و بررسی کتاب برابرنهادشاهنامه فردوسی و غررالسیّرثعالبی تالیف عباس پریشروی که از تازهترین پژوهشها درباب شاهنامه فردوسی است. گرچه دقت مولف در بررسی واژه به واژه کتاب غررالسیّر و مقابله آن با شاهنامه فردوسی درخور تحسین است، امّا این اثر نیز همچون هر پژوهش دیگری خالی از ابهام و ایراد نیست.کاستی در منابع مورد استفاده و ابهام در شیوة ساماندهی پژوهش، جزمانگاری، سرهگرایی و ویراستاری این کتاب از مواردی است که در دو بخش مورد بررسی قرار میگیرد.
خلاصه ماشینی:
گرچه دقت مؤلف در بررسی واژه به واژۀ کتاب غررالسیر و مقابلۀ آن با شاهنامۀ فردوسی درخور تحسین است، اما این اثر نیز همچون هر پژوهش دیگری خالی از ابهام و ایراد نیست.
اما بدیهی است در عرصۀ کارهای پژوهشی و علمی، این عذر ناشایست و نامقبول است، چراکه باتوجه به سال نشر کتاب یعنی ١٣٩٠، تطبیق دادن ابیات محدود شاهنامه پس از آماده شدن کتاب برابرنهاد، با تصحیح مذکور و ایجاد تغییرات جزئی در شمارۀ ابیات و جابجایی و تغییر برخی از واژگان، نه تنها دربرابر کوشش سهسالۀ مؤلف گرامی هیچ است، که بنا به اعتراف خود ایشان، کتاب را نیز ارزش و اعتبار بیشتری میبخشد.
اینها و نمونههای دیگری از این دست، میتوانستند هشداری برای مؤلف برابرنهاد باشند تا وی را متوجه متن اصلی کتاب غررالسیر و پای آن را به برابرنهاد باز کنند، حال آنکه مؤلف گرامی حتی آنجا که در متن مترجم اصل ابیات به زبان عربی آمده است نیز از آوردن آن در برابرنهاد خودداری و تنها به ذکر ترجمۀ فارسی آن اکتفا کرده است.
(البنداری،١٩٧٠: ٦٤) از سوی دیگر باید گفت اگر دلیل مدعای مؤلف گرامی در بهرهگیری ثعالبی از شاهنامۀ فردوسی همین برابریهاست، پس تکلیف آنهمه نابرابری چیست؟ مثلا اینکه از میان ٤٠٠٠ بیت ماجرای جنگ بزرگ کیخسرو در شاهنامه، آقای پریشروی تنها توانستهاند ٢٦٣ بیت آن [یعنی چیزی درحدود ٧ درصد] را با غررالسیر برابر نمایند و این میزان با اندکی کمی و بیشی درمورد سایر داستانها نیز صدق میکند.