چکیده:
هدف از پژوهش حاضر بررسی تفاوت نظامهای ارزشی در ابعاد اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی میان فرزندان و والدین در سال ١٣٨٧ در بخش مرکزی شهرستان کهگیلویه میباشد. بدین منظور نمونه ای متشکل از ٣٨٠ نفر (٢٦١ نفر ٢٤-١٥ سال به عنوان فرزندان و ١١٩ نفر ٦٤-٤٥ سال به عنوان والدین ) به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب گردید. چارچوب نظری غالب در این تحقیق مشتمل بر ترکیبی از دیدگاه های نوسازی، فرامادیگری اینگلهارت، رهیافت نسل تاریخی مانهایم و نظریه ی نسلی پیر بوردیو میباشد. ابزار مورد استفاده در این پژوهش ، پرسشنامه ای بوده که محقق ساخته است . نتایج تحلیل واریانس نشان داده است که : در نظام ارزشهای اجتماعی، بین فرزندان و والدین تفاوت معنیدار وجود داشته ، اما در نظامهای ارزشهای اقتصادی، سیاسی و فرهنگی،این تفاوت معنی دار نبوده است .
خلاصه ماشینی:
"یافته های پژوهش حکایت از آن دارد که بین سطح تحصیلات مادر و پدر و نگرش نسبت به نظام های ارزشی فرزندان رابطه وجود ندارد و این فرضیه رد شده است ؛ اما در مورد اینکه چه عواملی باعث شده تا اینگونه نتایجی حاصل شود می توان گفت که : اولا جامعه ی مورد مطالعه ، جامعه ای مبتنی بر سنت و کمتر دگرگون یافته بر اساس تغییرات ناشی از تکنولوژی های جدید است ، هر چند که تکنولوژی های جدید و وسایل ارتباط جمعی از قبیل رادیو، تلویزیون ، ویدیو، ماهواره و وسایل مخابراتی تا اندازه ای در محیط مورد مطالعه کاربرد یافته است ، اما به نظر می رسد نقش و جایگاه سنت و ارزش های خانوادگی و حفظ پیوندهای ارزشی میان خانواده ها، از موقعیت خاص خود برخوردار است و آن افتراق و فاصله ی نسلی که گاها در بعضی مطالعات ، در بعضی جوامع و مقاطع مکانی گزارش شده است ، در جامعه ی مورد مطالعه نمودی عملی پیدا نکرده است و بعضی تعارضات و تفاوت های نگرشی میان فرزندان و والدین ، خصوصا در زمینه و ابعاد اجتماعی ، ناشی از برداشت های مقطعی است ؛ و بیشتر جنبه ی نظری دارد."