خلاصه ماشینی:
"مطالعات انجام شده روی انسانها و سایر نخستیها حاکی از آن است که چندین ساختار مغزی در هدایت رفتارهای اجتماعی در انسانها دخالت دارد:آمیگدال،ناحیه شکمی داخلی کورتکس پیشانی و کورتکسهای مرتبط با نواحی بدنی حسی نیمکره راست از جمله این ساختارها هستند.
یک مطالعهء تصویربرداری کارکردی که فعالیت مغز را با انجام آزمایههای(tasks)تئوری ذهن بین آزمودنیهای اوتیستیک معمولی و با کارکرد خوب (high functioning)مورد مقایسه قرار داده است،نتیجه گرفت که بخش هایی از کورتکس میانی پیشانی چپ در استدلال در مورد حالات روانی دیگران سهم عمده ای دارد.
در مورد کورتکسهای بدنی-حسی نیمکرهء راست،علاوه بر حجم وسیعی از ادبیات تحقیق مبتنی بر سهم این مناطق در پردازش کلی هیجانات،اخیرا مطالعه ای نشان داده است که آسیب به این منطقه،توانایی نسبت دادن حالات روانی(از قبیل باورهای نادرست)به افراد دیگر را،دچار اشکال مینماید(مرجع o ).
علاوه بر کورتکسهای ونترومدیال پیشانی و آمیگدال،که میتوانند پاسخهای هیجانی به محرکهای اجتماعی را ایجاد کنند، شواهدی برای ساختار مهم دیگری در دست است که مستقیما با توانایی ما برای بازنمایی دیگران ارتباط دارد.
به طور طبیعی،در یک موقعیت متعارف هیجانی در زندگی واقعی،هر سه ساختار فوق به طور موازی عمل میکنند: آمیگدال،باتوجه به جنبه هایی از پاسخ که معرف ماهیت تهدیدآمیز موقعیت است و یا با اختصاص منابع پردازشی به محرکهای بالقوه مهم اما مبهم(ambiguous)،یک سوگیری (bias)سریع و خودکار ایجاد مینماید؛کورتکس ونترومدیال فرونتال عناصری از موقعیت را که مشابه آن در گذشته تجربه شده است،تداعی مینماید و حالت هیجانی معادل را فعال میسازد؛و کورتکسهای مرتبط با کورتکس بدنی حس هنگامی وارد عمل میشوند که بازنمایی حالت بدنی(body state)همراه با رفتار اجتماعی یا هیجانی،مورد نیاز است."