چکیده:
طنز گونه ای از ادبیات غنایی است کـه بـه قصـد اصـلاح نابسـامانی هـا، معایـب و نقایص جامعه خویش را به تصویر می کشد و مورد انتقـاد قـرار مـی دهـد. از ایـن جهت است که موثرترین نوع نقد محسوب مـی شـود. ایـن شـیوة بیـانی ، حاصـل غرضورزی و کینه توزی شخصی نیست ، بلکه نگـاهی انتقـادی بـه نارسـایی هـای گوناگون جامعه است که با زبانی خاص همراه با خنـدة ناشـی از رنـج و نـاراحتی بیان می گردد. طنز امروزه کارکردی موسـع یافتـه و در قـدیم بـا هجـو و هـزل و تمســخر هــم پوشــانی داشــته اســت . «ابوالقاســم پاینــده » و «جــلال آلاحمــد» از نویسندگان منتقد و طنزپرداز معاصر فارسی هستند که آثار داسـتانی خـویش را با گفتاری طنزآمیز آمیخته و به این طریق از کاستی ها و زشتی های جامعة عصـر خویش پرده برداشته و در پی بیداری مردم و اصلاح امور بودهاند علیـرغم هـدف مشترک و بهـرهبـرداری از ابزارهـا و شـگردهای مشـترک، بـه سـبب تفـاوت در خاستگاه و پایگاه اجتماعی و رویکرد، محصول کارشـان متفـاوت اسـت . هـدف از مقایسه این دو نویسنده نشان دادن این تفاوتها وشباهت هاست . هر دو نویسـنده به لحاظ زبانی و تاریخی نزدیک به هم هسـتند، ولـی ابوالقاسـم پاینـده بـه نقـد اجتماعی - فرهنگی نظر دارد و جلال آلاحمد به نقد سیاسی - اجتماعی . هـر دو نویسنده از شگردهایی همچون تشبیهات، کنایه ها و تعابیر عامیانه ، واژهسازیهای غریب و جز آن بهره بردهاند، اما تشبیهات طنزآمیز در آثار ابوالقاسم پاینده بسامد بیشتری دارد؛ در حالی که در آثـار جـلال آل احمـد کنایـات و تعـابیر عامیانـه از بسامد بالایی برخوردار است .
Irony is a type of lyric which aims at modifying the disorganizations by picturing and criticizing the disadvantages and deficits of the society. In this regard، they can be considered as the most effective type of criticism. This method of expressing is not the result of prejudice or hatred، but it is a critical review on various disadvantages in the society which is mentioned in a special kind of language accompanied by laughter resulted from sorrow and sadness. Irony has an extended application nowadays while in the past it overlapped libel، facetiousness، and ridicule. “Abolghasem Payandeh” and “Jalal Al-e-Ahmad” are two contemporary writers، and critics who have satirical style. Through using satire in their stories they reveal the shortcomings and vices of the society aiming at awakening people and repairing the situation. Although they both had the same goal and they both used the same tools and ploys، due to the difference in the origin، social status، and approaches the employed، the product of their efforts are different. The aim of comparing these two writers is to show these similarities and differences. Although regarding time and language they are close to each other، Abolghasem Payandeh’s criticism is more socio-cultural، and Jalal Al-e-Ahmad’s is more socio-political. They both employed techniques like similes، irony، folk interpretation، strange word formation، etc، but satirical similes are more frequent in Abolghasem Payandeh’s works، while in Jalal Al-e-Ahmad’s works Irony and folk interpretation are more frequent.
خلاصه ماشینی:
مقایسة شگردهای طنزپردازی «ابوالقاسم پاینده » با «جلال آلاحمد» * محمود براتی خوانساری ** زهرا حسینی سجزیی چکیده طنز گونه ای از ادبیات غنایی است کـه بـه قصـد اصـلاح نابسـامانی هـا، معایـب و نقایص جامعه خویش را به تصویر می کشد و مورد انتقـاد قـرار مـی دهـد.
«ابوالقاســم پاینــده » و «جــلال آلاحمــد» از نویسندگان منتقد و طنزپرداز معاصر فارسی هستند که آثار داسـتانی خـویش را با گفتاری طنزآمیز آمیخته و به این طریق از کاستی ها و زشتی های جامعة عصـر خویش پرده برداشته و در پی بیداری مردم و اصلاح امور بودهاند علیـرغم هـدف مشترک و بهـرهبـرداری از ابزارهـا و شـگردهای مشـترک، بـه سـبب تفـاوت در خاستگاه و پایگاه اجتماعی و رویکرد، محصول کارشـان متفـاوت اسـت .
وی در داستانپردازی به ادبیات کهن توجه دارد و به روایات مورد نظر خویش ، بیانی هنرمندانـه و ادبی می بخشد و آنها را به شکل حکایت های شیرین و لطیف نمایان می سازد و در کنار بیان هنرمندانه اش، طنز را بـا حکایـات خـویش همـراه مـی سـازد.
با توجه به این مثال ها و همچنین بسامد و تکرار این شـگرد در داسـتانهـای هـر دو نویسنده ، متوجه می شویم هر چند آنها در پردازش طنز داستان هایشـان بـه ایـن شـگرد توجه داشته اند، آلاحمد کـه زبـانی عامیانـه و نزدیـک بـه زبـان روزمـرة مـردم دارد، در طنزآمیز نمودن داستانهای خود از این شگرد بهرة بیشتری برده و از کنایات و تعـابیری که در میان مردم رایج بوده، بیشترین استفاده را در داستان هایش نموده است .
از جملـه بازی های لفظی است که در ایجاد طنز در اثر مؤثر خواهد بود و نویسـنده بـا اسـتفاده از این شگرد، فضایی طنزآمیز در داستان خویش به وجود می آورد.